سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درمان خانگی بسیار ساده برای ازبین بردن سیاهی دورچشم

از بین بردن حلقه سیاه دور چشم با سیب زمینی رنده شده.

 درمان خانگی بسیار ساده برای ازبین بردن سیاهی دورچشم

 درمان خانگی سیاهی دور چشم

حلقه های سیاه دور چشم حلقه هایی هستند که پس از روزها کم خوابی، خستگی فراوان، استرس یا حتی بدون دلیل روی صورت ما نقش می بندند. به همین دلیل، قصد داریم در این گزارش شما را با روش هایی ساده، خانگی و صد البته کارا برای از بین بردن این حلقه های سیاه آشنا کنیم.

  درمان خانگی بسیار ساده برای ازبین بردن سیاهی دورچشم

کم یا بیش همه ما در طول زندگی تجربه مواجه با حلقه های سیاه دور چشم را داشته ایم، حلقه هایی که پس از روزها کم خوابی، خستگی فراوان، استرس یا حتی بدون دلیل روی صورت ما نقش می بندند. طبیعی است سیاه بودن دور چشم تصویر چندان دلپذیری از ما نمی سازد و تمایل ما را برای نگاه کردن به آینه کم و کمتر می کند.


بسیاری از ما برای خلاص شدن از این حلقه های دوست نداشتنی دست به دامن متخصصان پوست و کرم های گوناگون می رویم، روش هایی که گاهی به نتیجه ای مطلوب نمی رسد. به همین دلیل، قصد داریم در این گزارش شما را با روش هایی ساده، خانگی و صد البته کارا برای از بین بردن این حلقه های سیاه آشنا کنیم.
 
از بین بردن حلقه سیاه دور چشم با روغن بادام
روغن بادام منبعی طبیعی و شگفتی ساز برای درخشان سازی پوست حساس اطراف چشم است. کافی است هر شب پیش از رفتن به تخت خواب با این روغن معجزه آسا حلقه های سیاه دور چشمتان را ماساژ دهید و صبح روز بعد صورت خود را بشویید. تکرار این عمل در طولانی مدت می تواند این سیاهی را از روی پوست شما محو کند.
 
از بین بردن حلقه سیاه دور چشم  با خیار
ترکیبات درون خیار نقش به سزایی در صافی و درخشان سازی پوست دارد، ترکیباتی که به از بین رفتن سیاهی دور چشم کمک شایانی می کند. خیاری را حلقه حلقه کنید و به مدت 30 دقیقه درون یخچال بگذارید تا سرد سرد شود، سپس حداقل برای 15 دقیقه تکه های خیار را اطراف چشمتان بگذارید و در نهایت صورت خود را با آب سرد بشویید. به یاد داشته باشید، تکرار این عمل می تواند راه حلی قطعی برای مشکل شما باشد.
 
از بین بردن حلقه سیاه دور چشم با گوجه فرنگی
شاید گوجه فرنگی بهترین گزینه برای حل این مشکل باشد و بهترین نتیجه ممکن را برای شما رقم بزند، میوه ای که به نرمی و لطافت پوست شما کمک می کند. یک قاشق آب گوجه فرنگی را با یک قاشق آب لیمو مخلوط کنید و اطراف چشمتان را با آن کاملاً بپوشانید. اجازه دهید این ترکیب 10 دقیقه روی پوستتان بماند و سپس با آب سرد آن را بشویید.
 
از بین بردن حلقه سیاه دور چشم با سیب زمینی رنده شده
سیب زمینی حاوی آنزیم ها، نشاسته و ویتامین C است؛ ترکیباتی که به عنوان عوامل اصلی درخشندگی و سفیدی پوست شناخته می شوند. یک سیب زمینی خام را رنده و سپس آب درون آن خارج کنید. سیب زمینی ها را به شکل گلوله ای پنبه ای در بیاورید و 10 دقیق روی حلقه های سیاه صورتتان بگذارید، حالا می توانید صورت خود را با آب سرد بشویید.


همه مردها به زن ها خیانت نمی کنند!

در زندگی مشترک،افراد نیازمند یک حریم شخصی و خصوصی هستند، چرا که وجود این فضای شخصی، به اندازه در کنار یکدیگر بودن به همزیستی رابطه زناشویی کمک می کند.

همه مردها به زن ها خیانت نمی کنند!

حسن فرزامی: در رابطه زناشویی هر یک از طرفین برای خود هویت و شخصیت مستقل دارند و زمانی که دو نفر تصمیم به زندگی مشترک می گیرند، باید بتوانند همراه با حفظ فردیت خود قسمتی از زندگی خود را به اشتراک بگذارند. این اشتراک صددرصد نیست. در زندگی مشترک،افراد نیازمند یک حریم شخصی و خصوصی هستند، چرا که وجود این فضای شخصی، به اندازه در کنار یکدیگر بودن به همزیستی رابطه زناشویی کمک می کند.

متاسفانه دید منفی در جامعه نسبت به کسانی که طلاق می گیرند باعث می شود تا از آنها به عنوان ناسازگار و ضعیف یاد شود اما باید بدانیم لزوما این افراد مشکل دار نیستند، چرا که گاهی به دلیل انتخاب های غلط، اتفاق های پیش بینی نشده و غیرقابل کنترل در زندگی آنها پیش می آید که آنان را به این مرحله سوق می دهد.

16 پله شناختی پیش پای ازدواج

کم پیدا می شوند آدم هایی که برای طلاق ازدواج کنند. البته گاه ردپای چنین آدم های عجیبی را در صفحه حوادث و دادگاه های خانواده می بینیم که ازدواج را وسیله ای برای خالی کردن جیب دیگران و سوءاستفاده های مالی و موقعیتی قرار می دهند اما اغلب آدم ها ازدواج نمی کنند که جیب خالی کنند و بعد جدا شوند. یعنی ازدواج نمی کنند که وقتی آن هدف اصلی محقق شد دست طرف مقابل را در پوست گردو بگذارند و دنبال شکار دیگری بگردند.

بیشتر آدم ها وقتی می خواهند ازدواج کنند دوست دارند در کنار یک دیگری به نام همسر به آرامش برسند، بچه دار شوند و خانواده ای داشته باشند اما حتی اگر هر دو طرف ازدواج یعنی دختر و پسر هدف دیگری جز این نداشته باشند باز می بینیم که برخی از آنها در ادامه به چالش های بزرگ و گره های بازنشدنی می رسند و گاه چاره ای جز جدا شدن نمی یابند اما چرا اینگونه است؟

چرا آدم هایی که به دنبال سوء استفاده در رابطه ازدواج نمی گردند، گاه چاره ای جز جدایی در پیش رو نمی بینند؟ واقعیت این است که یکی از مهم ترین تصمیم های زندگی آدم ها یعنی آغاز رابطه زوجیت زیر سایه «باورهای شناختی غیرمنطقی» قرار دارد. تردیدی در این نیست که همه ما در همه تصمیم های ریز و درشت زندگی مان زیر سایه باورهای مان قرار داریم و از پنجره و ایوان باورهای مان به مسائل و موضوعاتی که در زندگی مان پیش می آید، نگاه می کنیم، این اتفاق خواه ناخواه در ازدواج هم می افتد. از همین رو به هر میزان که مداخله باورهای شناختی غیرمنطقی بیشتر می شود احتمال اینکه ازدواج یک زوج به شکست منجر شود بیشتر می شود.

کتاب «ازدواج و باورهای رایج» نوشته دکتر نرگس چیمه، روانپزشک و عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی در نقد برخی از باورهایی است که در فرهنگ عمومی و بدنه جامعه نسبت به ازدواج وجود دارد اما این باورها پایه های منطقی و علمی ندارد.

یکی از مهمترین مباحث این کتاب تشریح و اشاره به باورهای شناختی غیرمنطقی در ازدواج است. یعنی سوءتفاهم ها و سوءبرداشت های ذهنی که فرد در مواجهه با ازدواج در ذهن خود انباشته دارد و همان سوءتفاهم ها را با خود به متن رابطه زوجیت می کشاند یا اینکه آن سوءبرداشت ها، آنقدر پیرنگ قدرتمندی در ذهن فرد دارد که اجازه ازدواج را به او نمی دهد. مثلا فرد ممکن است کاملا کمال گرایانه با خود بیندیشد که فقط یک نفر در دنیا وجود دارد که او را می تواند خوشبخت کند، این فرد هم مطمئنا خواستگار اول نیست.

یعنی آنقدر باید خواستگار قلابی بیاید و بیاید تا بالاخره آن یک نفر خواستگار اصیل، خود را نشن دهد و دُم به تله بدهد یا مثلا کسی با خود بیندیشد که همه مردها خیانتکارند، بنابراین به هیچ مردی نمی شود تکیه و اعتماد کرد. پس چرا باید ازدواج کنیم؟

آنچه در ادامه می آید اشاره ای به این باورهای شناختی غیرمنطقی است که مثل چتری تیره بر بالای سر آدم هایی که می خواهند ازدواج کنند باز می شود.

1- با کسی ازدواج کنیم که ویژگی های شخصیتی متفاوتی داشته باشد

از پیامدهای منفی این عقیده این است که افراد تشویق می شوند به دنبال همسری متفاوت از خودشان باشند تا کسی که با آنها مشابهت دارد. این به نوعی تشویق بی مسئولیتی است. به این ترتیب که آدم شلخته ای با فردی منظم و آراسته ازدواج می کند به این امید که طرف مقابل به هم ریختگی های او را جمع خواهد کرد. این امر می تواند انصراف از تغییر خاصی هم باشد یعنی به جای اینکه خودم را تغییر دهم با کسی که نقطه مقابل ویژگی های من را دارد، ازدواج می کنم. به این ترتیب می توانم نقاط ضعف خود را جبران کنم. زندگی با فردی که به طور معناداری متفاوت است، تنها منجر به بروز تعارض، نارضایتی و ناخشنودی در زندگی زناشویی می شود.

 

2- تا زمانی که فرد ایده آل خود را نیافته ایم نباید راضی شویم

چنین تمایل کمال گرایانه ای باعث کاهش توانایی فرد در یافتن راه حل هاست و منجر به نتایج معکوسی می شود چرا که ما در دنیای پر از احتمالات زندگی می کنیم و آرزوی حقیقت و امنیت مطلق باعث انتظارات اغراق آمیزی می شود که سودی نخواهد داشت و در نهایت باعث ایجاد تردید و تنش در زندگی می شود. افرادی که اینگونه فکر می کنند تنها می توانند روابط کوتاه مدتی را با دیگران برقرار سازند و به جای اینکه به شناخت طرف مقابل بپردازند با ناپختگی به ارزیابی افراد و روابط خود روی می آورند.

3- وجود احساس کفایت و شایستگی همسری قبل از تصمیم به ازدواج

این باور غلط باعث می شود تا افراد مدتی طولانی مجرد باقی بمانند چرا که بسیاری از آنها هیچ وقت این احساس کفایت کامل را به عنوان یک زن یا شوهر نخواهند داشت. در مقابل این باور غلط می توان گفت که یک فرد به عنوان یک همسر باید احساس کفایت کند اما اکثر افراد درباره شایستگی خود احساس تردید و اضطراب دارند. این استرس نباید باعث کناره گیری آنها از ازدواج شود چرا که هیچ کس کامل نیست.

4- در دنیا برای هر کس تنها یک فرد مناسب برای ازدواج وجود دارد

این باور غیرمنطقی پیامدهای منفی بی شماری را برای فرد به همراه می آورد. چنین باورهایی باعث می شوند فرد در فرآیند انتخاب همسر به شکلی منفعلانه عمل کند. به عنوان مثال برخی معتقدند نیمه گمشده آنها بالاخره خواهد آمد، بنابراین دیگر تلاشی برای برقراری ارتباط و نزدیکی با دیگران و شناخت آنها نمی کنند. در مقابل این باور غیرمنطقی می توان گفت افراد متعددی وجود دارند که یک فرد می تواند برای ازدواج موفق از میان آنها دست به انتخاب بزند.

5- یک فرد با هر کسی می تواند خوشحال باشد به این شرط که آنها برای رابطه شان سخت تلاش کنند

با تلاش کافی هر چیزی ممکن است و در نهایت فرد تصمیم به ازدواج ناپخته می گیرد. پیامدهای منفی متعددی برای چنین عقیده ای وجود دارد که عبارتند از اتخاذ دیدگاهی سهل انگارانه و تفریطی در همسرگزینی. تعدادی از زوجین که به چنین دیدگاهی معتقدند ماه ها و سال ها به سختی تلاش می کنند بدون اینکه به موفقیتی در زندگی برسند.

6- زوج ها قبل ازدواج باید ثابت کنند ارتباط خوبی در زندگی مشترک شان خواهند داشت

این قبیل زوج ها کسانی اند که بعد از آشنایی با یکدیگر، دوره نامزدی طولانی خود را صرف تلاش غیرضروری می کنند تا ثابت کنند که ازدواج خوبی خواهند داشت. به این معنی که موقعیت هایی را خلق می کنند تا نقاط قوت رابطه خود را مورد آزمایش قرار دهند. به عنوان مثال با دیگری قرار می گذارند تا ببینند که آیا نامزدشان واکنش حسادت آمیز نشان خواهد داد یا اینکه چگونه خشم خود را کنترل خواهد کرد. در این شرایط طرف مقابل هم خسته از این امتحان ها به رابطه خاتمه می دهد.

7- یک زوج موفق باید همیشه با هم باشند

در رابطه زناشویی هر یک از طرفین برای خود هویت و شخصیت مستقل و جداگانه ای دارند و زمانی که دو نفر تصمیم به زندگی مشترک می گیرند، باید بتوانند همراه با حفظ فردیت خود، قسمتی از زندگی خود را به اشتراک بگذارند. این اشتراک صددرصد نیست و با توجه به نیاز افراد برای استقلال لازم است برخی از فعالیت های فردی مثل شغل یا برخی علایق حفظ شود. در زندگی مشترک، افراد نیازمند یک حریم شخصی و خصوصی هستند چرا که وجود این فضای شخصی، به اندازه در کنار یکدیگر بودن به همزیستی رابطه زناشویی کمک می کند.

8- اینکه عاشق کسی باشی برای ازدواج با او کفایت می کند

عاشق شدن آسان است اما ازدواجی که بیشتر بر پایه احساس بنا شده باشد تا عقل، خطرناک است. دوستی ها و آشنایی هایی که بر پایه احساس و کنش ناگهانی اند، اغلب منجر به ازدواج های ناپخته می شوند چرا که افراد به شناخت درستی از یکدیگر نرسیده اند. با وجود اینکه عشق عاملی موثر در شروع زندگی زناشویی است اما موفقیت ازدواج و پایداری آن به عوامل مهم دیگری بستگی دارد که برخی از آنها عبارتند از شباهت و نزدیکی در ارزش ها، گذشته مشترک، سن ازدواج، آمادگی برای ازدواج و انتظارات و خواسته های منطقی.

9- تا زیر یک سقف زندگی نکنی، نمی توانی همسرت را بشناسی

قبل از ازدواج، شناسایی ویژگی ها مرحله مهمی است که می تواند از طریق روش های مختلف مانند رفت و آمدهای خانوادگی و مشاوره ها صورت گیرد. اگرچه کسب شناخت از طرف مقابل هیچ گاه صددرصد نیست اما به فرد کمک می کند تا از روی آگاهی و طبق معیارهای صحیح اقدام به تصمیم گیری کند. اعتقاد به این باور باعث می شود که افراد احساس کنند هر چقدر هم که قبل از ازدواج تلاش کنند قادر به شناسایی طرف مقابل نیستند بنابراین عده ای در تصمیم گیری دچار تردید و دو دلی می شوند و عده ای دیگر، برعکس، از تلاش برای آشنایی قبل از ازدواج پرهیز می کنند.

10- اگر زوجی با هم دعوا کنند یعنی همدیگر را دوست ندارند!

انسان در هر رابطه ای از جمله مادر و فرزندی، خواهر و برادری و زن و شوهری دچار تعارض می شود و به مشکل برمی خورد و هیچ رابطه ای بدون تعارض نیست اما این دلیل نمی شود که آنان همدیگر را دوست ندارند.

به علاوه تحقیقات نشان می دهد که زوج هایی که می آموزند چگونه تعارض ها و اختلافات خود را به طور موثر و کارآمد حل و فصل کنند، بیشتر از زوج هایی که فاقد چنین مهارت هایی هستند می توانند به زندگی مشترک ادامه دهند.

11- ذکر مشکلات و کند و کاو گذشته می تواند مفید باشد

گرچه در بسیاری از موارد، مشکل می تواند هم متاثر از اتفاقات گذشته و هم تحت تاثیر رویدادهای زمان حال زندگی باشد اما زیر و رو کردن گذشته ها جز اینکه احساسات ناخوشایند قبلی را در رابطه با موضوع مشکل زا زنده کند، سود دیگری ندارد.

نکته مهم این است که فرد با مشکل فعلی روبرو شود و به دنبال پیدا کردن راه حلی برای آن باشد، به گونه ای که پس از حل مشکل به سطحی از خودآگاهی برسد که در آن به نقاط قوت و ضعف خود پی ببرد و در برطرف کردن آنها سعی کند و نقاط قوت خود را نیز ارتقا ببخشد.

12- تصمیم برای انتخاب همسر، آسان و بسته به شانس است

این عقیده باعث کاهش تلاش فرد در انتخاب همسر و در نهایت منجر به انتخاب نامناسب می شود. همچنین این باور، باعث کاهش مسئولیت پذیری افراد هنگام شکست و ناکامی می شود و در نهایت تلاشی برای بهبود رابطه و حل مشکلات آن نخواهند کرد.

13- زندگی مشترک باید سرشار از خوشی باشد و یک زوج باید تمام رضایت خاطر خود را در زندگی مشترک به دست آورند

زندگی زناشویی نیز مانند هر رابطه دیگری در معرض تعارض ها و ناکامی ها قرار دارد، بنابراین نباید انتظار داشت که همیشه همه چیز مطابق میل ما پیش برود اما اعتقاد به این باور که زندگی مشترک یعنی خوشی محض و همسر یعنی رضایت خاطر مداوم باعث می شود افراد با کوچکترین ناکامی دچار یأس شوند و به زندگی زناشویی خود آسیب بزنند.

14- ازدواج می کنم و در صورت بروز مشکل طلاق می گیرم

برخی افراد دیدگاه ساده انگارانه ای نسبت به طلاق دارند و این تصور را دارند که اگر بعد از ازدواج با مشکلی مواجه شوند به راحتی می توانند جدا شوند. این افراد آگاهی کمی از پیامدهای طلاق دارند و نمی دانند که جدایی، اثرات مخرب روانی، اجتماعی و جسمی به بار می آورد و این اثرات در برخی موارد مدت ها در افراد باقی می ماند. از طرفی افرادی که با این طرز تفکر ازدواج می کنند تعهد و پایبندی کمتری برای حفظ رابطه دارند و به محض مواجه شدن با مشکلات، طلاق را به عنوان اولین راه حل در نظر می گیرند.

15- طلاق یعنی شکست

اگرچه طلاق به عنوان پدیده ای مذموم شناخته شده است اما در برخی شرایط می تواند به عنوان آخرین راه حل مطرح شود. ماندن طولانی مدت در محیط پر از تنش و درگیری نه تنها به بهبود اوضاع کمک نمی کند بلکه دو طرف را فرسوده می کند و سلامت جسمی و روانی آنها را به خطر می اندازد. در این شرایط جدایی به عنوان یک راه حل می تواند به افراد کمک کند تا شروع جدیدی برای زندگی خود به وجود بیاورند.

16- کسانی که طلاق گرفته اند افراد مشکل دار و ضعیفی اند!

متاسفانه دید منفی در جامعه نسبت به کسانی که طلاق می گیرند باعث می شود تا از آنها به عنوان ناسازگار و ضعیف یاد شود اما باید بدانیم لزوما این افراد مشکل دار نیستند چرا که گاهی به دلیل انتخاب های غلط، اتفاق های پیش بینی نشده و غیرقابل کنترل در زندگی آنها پیش می آید که آنان را به این مرحله سوق می دهد.


همراه گرفتن آب میوه ها؛ خوب یا بد؟!

گرفتن آب میوه ها شامل بیرون کشیدن عصاره از میوه ها و سبزی های تازه می باشد. بسیاری از افراد این کار را به منظور سم زدایی و پاکسازی گوارش انجام داده و معتقدند گرفتن آب میوه ها می تواند جذب مواد مغذی آن را راحت تر کند در حالی که دیگران می گویند این کار باعث محرومیت از مواد مغذی مهمی چون فیبر می شود.

هدی بانکی بخش تغذیه و آشپزی تبیان
آبمیوه

میوه ها و سبزی ها برای بدن خوب هستند. بعضی از آن ها حتی به مبارزه با بیماری های مزمن مانند بیماری های قلبی و سرطان کمک می کنند. در سال های اخیر هم گرفتن آب میوه های مختلف بسیار باب شده است. گرفتن آب میوه ها شامل بیرون کشیدن عصاره از میوه ها و سبزی های تازه می باشد. بسیاری از افراد این کار را به منظور سم زدایی و پاکسازی گوارش انجام داده و بخشی از رژیم غذایی شان می کنند. طرفداران این شیوه معتقدند گرفتن آب میوه ها می تواند جذب مواد مغذی آن را راحت تر کند در حالی که دیگران می گویند این کار باعث محرومیت از مواد مغذی مهمی چون فیبر می شود.
مروری مفصل داریم بر این شیوه و تأثیرات خوب و بد آن روی سلامت.

آب میوه را نباید جایگزین وعده غذایی کرد زیرا از نظر تغذیه ای متعادل نبوده و حاوی چربی یا پروتئین کافی نیست

گرفتن آب میوه ها فرآیندی است که عصاره میوه ها و سبزی ها را بیرون می کشد و این کار معمولاً باعث می شود بیشتر مواد جامد آن که شامل هسته ها و پالپ می باشد از این عصاره جدا شود. مایع حاصل حاوی بیشتر ویتامین ها، مواد معدنی و آنتی اکسیدان هاست که به طور طبیعی در خود میوه یا سبزی موجود هستند.

شیوه های آب گیری

شیوه های مختلفی برای آب گیری وجود دارد، از فشردن میوه در دست گرفته تا استفاده از دستگاه های آب میوه گیری.
به طور معمول دو نوع دستگاه آب میوه گیری وجود دارد:
. آب میوه گیری های مرکز گریز: این آب میوه گیری ها میوه و سبزی را خرد کرده و با عملکرد چرخشی سریع، آن ها را به پالپ تبدیل می کنند.
. آب میوه گیری های فشاری سرد: به این انواع، خرد کن میوه هم می گویند، این دستگاه ها میوه ها و سبزی ها را بسیار آهسته تر له می کنند تا بیشترین عصاره ممکن را از آن بگیرند.
آب میوه گیری های فشاری سرد، گرمایی تولید نمی کنند بنابراین موجب از بین رفتن آنزیم های مفید و مواد مغذی نمی شوند اما این اتفاق در آب میوه گیری ها گریزنده از مرکز می افتد.

هدف از گرفتن آب میوه ها و سبزی ها

معمولاً دو هدف وجود دارد:
. برای پاکسازی یا سم زدایی: در این هدف، غذای جامد حذف شده و تنها آب میوه و سبزی مورد استفاده است تا بدن از سموم پاکسازی شود. این شیوه های سم زدایی ممکن است سه روز یا چند هفته طول بکشند.
. برای تکمیل رژیم غذایی عادی: آب میوه تازه را می توان به عنوان مکملی در دسترس در رژیم غذایی روزانه گنجاند، با این کار می توانید دریافت مواد مغذی میوه ها و سبزی ها را که احتمالاً جور دیگری به بدنتان نمی رسد، افزایش دهید.

مصرف آب میوه راهی است ساده برای دریافت مغذی فراوان

بسیاری از افراد مواد مغذی مورد نیازشان را به تنهایی از تغذیه ای که دارند دریافت نمی کنند. میزان مواد مغذی در غذاهایی که می خوریم بسیار کمتر از آنی است که باید باشد. دلیلش هم متدهای فرآوری و فاصله زمانی طولانی بین تولید تا فروش می باشد. محیط آلوده و میزان بالای استرس هم می تواند نیاز ما به مواد مغذی خاص را افزایش دهد. میوه ها و سبزی ها سرشار از ویتامین، مواد معدنی، آنتی اکسیدان و ترکیبات گیاهی هستند که می توانند از بروز بیماری ها جلوگیری کنند.

ریسک آلزایمر نیز با مصرف آب میوه ها و سبزی ها پایین می آید. دلیلش هم میزان بالای پلی فنول ها در آب میوه است. پلی فنول ها آنتی اکسیدان هایی هستند که در غذاهای گیاهی یافته شده و از سلول های مغزی محافظت می کنند

اگر مصرف مقدار میوه و سبزی توصیه شده برای شما سخت است و نمی توانید در رژیم غذایی روزانه تان این میزان را بگنجانید، آب میوه می تواند راهی مناسب و راحت برای افزایش دریافت ویتامین های تان باشد. تحقیقی نشان داد ترکیب آب میوه ها و سبزیجات و مصرف آن ها به عنوان مکمل طی 14 هفته، میزان بتاکاروتن، ویتامین ث، ویتامین ای ، سلنیوم و اسید فولیک را در افراد مورد آزمایش افزایش داده بود. همچنین نوشیدن آب میوه تهیه شده از میوه ها و سبزی های تازه یا پودر کنستانتره مخلوط، باعث افزایش اسیدفولیک، آنتی اکسیدان، بتاکاروتن، ویتامین ث و ویتامین ای می شود.

میوه کامل، محافظی در برابر بیماری هاست اما مطالعات در مورد آب میوه چیز دیگری می گوید!

شواهد زیادی وجود دارد که مصرف میوه های کامل را به کاهش ریسک بیماری ها مربوط می داند اما شواهدی که همین رابطه را بین آب میوه و کاهش خطر بیماری ها نشان دهد، وجود ندارد. فواید میوه و سبزی برای سلامتی می تواند بیشتر به خاطر آنتی اکسیدان ها باشد تا فیبر، و اگر چنین چیزی درست باشد، پس آب میوه نیز می تواند فوایدی مشابه میوه کامل داشته باشد. اما شواهد ضعیفی وجود دارند که نشان می دهند آب میوه ها و سبزی ها می توانند به مقابله با سرطان کمک نمایند. اطلاعات انسانی در این مورد کم بوده و سایر یافته ها نیز ثبات چندانی ندارند.
یافته های دیگر هم می گویند که مثلاً آب میوه ها می توانند ریسک بیماری های قلبی را کاهش دهند. آب سیب و آب انار نیز در کاهش فشارخون و میزان کلسترول مؤثرند.
ضمناً مصرف آب میوه و سبزی به صورت مایع یا کنستانتره مخلوط می تواند میزان هموسیستئین و نشانگرهای استرس اکسیداتیو را کاهش دهند، هر دو عامل در تقویت سلامت قلب مؤثرند.
ریسک آلزایمر نیز با مصرف آب میوه ها و سبزی ها پایین می آید. دلیلش هم میزان بالای پلی فنول ها در آب میوه است. پلی فنول ها آنتی اکسیدان هایی هستند که در غذاهای گیاهی یافته شده و از سلول های مغزی محافظت می کنند.

آبمیوه

طرفداران آب میوه اغلب ادعا می کنند نوشیدن آب میوه بهتر از خوردن خود آن است. آن ها ادعایشان را با این نکته ثابت می کنند که با حذف فیبر، مواد مغذی راحت تر جذب بدن می شوند. با این حال این ادعا پشتوانه علمی ندارد. در واقع ما به فیبر میوه ها و سبزی ها نیاز داریم تا از تمام فواید آن ها بهره مند شویم. مثلاً آنتی اکسیدان های مهمی که به طور طبیعی در فیبرهای گیاهی موجودند، در فرآیند آب گیری از دست می روند. بیشتر از 90 درصد فیبر حین فرآیند آب گیری از بین می رود. برخی از فیبرهای محلول باقی می مانند اما اکثر فیبرهای نامحلول از بین می روند.
ضمناً مطالعات نشان داده افزایش مصرف فیبر محلول می تواند میزان قند خون و کلسترول را بالا ببرد. همچنین معلوم شده فرایند مخلوط کردن بهتر است زیرا در این تکنیک فیبرهای بیشتری باقی می مانند.

آیا باید به آب میوه های مان فیبر اضافه کنیم؟

میزان فیبر موجود در آب میوه، بستگی دارد به نوع میوه ای که استفاده می کنیم، اما افزودن پالپ به سایر غذاها یا نوشیدنی ها برای افزایش مصرف فیبر توصیه می شود. هر چند این توصیه نشان دهنده این است که مصرف فیبر بهتر از دور ریختن آن است اما شواهد هم نشان می دهد افزودن فیبر به آب میوه باعث نمی شود از فواید مشابه مصرف خودِ میوه و سبزی به طور کامل بهره مند شویم.

مصرف آب میوه با هدف کاهش وزن، ایده خوبی نیست

آنتی اکسیدان های مهمی که به طور طبیعی در فیبرهای گیاهی موجودند، در فرآیند آب گیری از دست می روند. بیشتر از 90 درصد فیبر حین فرآیند آب گیری از بین می رود

بیشتر رژیم های لاغری شامل محدودیت های سفت و سخت در مورد مصرف کالری هستند، که به طور کلی در درازمدت قابلیت تداوم ندارند و می توانند موجب کاهش میزان کالری سوزی شوند.
آب میوه را نباید جایگزین وعده غذایی کرد زیرا از نظر تغذیه ای متعادل نبوده و حاوی چربی یا پروتئین کافی نیست. افزودن پروتئین و چربی به آب میوه می تواند ایده خوبی باشد.

پاکسازی گوارش با آب میوه ممکن است مضر باشد

شواهد علمی وجود ندارد که نشان دهد پاکسازی گوارش با آب میوه، برای سم زدایی بدن لازم است. این شیوه ممکن است برای افرادی که مشکلات کلیوی دارند یا داروهای خاصی مصرف می کنند مضر باشد.
آب میوه، حاوی قند فراوانی است و در مقایسه با آب سبزیجات، قند و کالری بسیار بیشتری دارد.

 



چه وقت باید نگران لکنت زبان کودک باشیم؟

یکی از مشکلاتی که ممکن است برای فرزند شما پیش بیاید، لکنت زبان است. مشکلی که اگر سریع متوجه آن شوید می­توانید سریعا مشکل را برطرف کنید. دکتر ریوار نظری، روانشناس بالینی در گفتگویی که با ما داشت در این خصوص به نکات جالب توجهی اشاره کرد که در ادامه می­ خوانید.

چه وقت باید نگران لکنت زبان کودک باشیم؟

لکنت زبان در دوران کودکی آغاز می‌شود و باعث می‌شود فرد نتواند خیلی روان صحبت کند. لکنت داشتن گفتار فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد و گاهی اوقات امکان دارد در تمام طول زندگی با فرد همراه باشد. این عارضه در دسته‌ی اختلالات تولید آواهای کلامی قرار می‌گیرد و به آن اختلال سیالی کلام هم گفته می‌شود.


اغلب مردم گاه‌گاهی بصورت خفیف دچار اختلال در سیالی کلام می‌شوند، مثلا یک کلمه را چند بار تکرار می‌کنند و یا دچار مکث می‌شوند. با این‌حال این‌ها را نمی‌توان مشکل جدی به حساب آورد و فقط زمانی مشکل جدی است که این اتفاق بیش از حد معمول تکرار شود.


از چه سنی باید نگران لکنت زبان بود؟
اغلب متخصصین سن شروع لکنت زبان را حدود 2 الی 4 سالگی بیان می‌کنند یعنی زمانی که کودک به میزان بالایی در حال فراگیری لغات و جملات جدید است. پس در این مقطع سنی قدری باید حساس‌تر و دقیق‌تر باشیم.

در چه مواردی باید لکنت زبان را جدی گرفت و به گفتار درمان مراجعه کرد؟
زمانی که سابقه خانوادگی وجود دارد، لکنت به مدت 6 ماه یا بیشتر ادامه پیدا می‌کند، مشکلات گفتاری دیگری وجود داشته باشد و زمانی که نشانه‌های نگرانی و ترس در کودک و اعضای خانواده در مورد لکنت زبان به وضوح دیده شود. در این موارد باید نگران بود.

ممکن است لکنت در زمان نوجوانی مشاهده شود؟
بله. مواردی وجود دارد که فرد در دوران بلوغ هم دچار لکنت زبان می‌شود ولی معمولا این افراد سابقه گذرای لکنت زبان در دوران کودکی را داشته‌اند. در واقع سن و شرایط محیطی و ویژگی‌های بلوغ نیز احتمالا در تشدید و یا تغییر شکل لکنت زبان موثر است.


چطور می‌توان لکنت زبان را به شکل قاطع تشخیص داد؟
برای تشخیص لکنت زبان باید یک‌سری آزمایش­ها انجام داد. برای کودکان تشخیص زود‌هنگام این عارضه خیلی مهم است چون در این صورت می‌توان سریع برای درمان اقدام کرد.


این مشکل درمان دارد؟
خوشبختانه بله و اغلب کودکان مبتلا به لکنت زبان در بزرگسالی می‌توانند همانند افراد عادی تکلم روان داشته باشند.


چه روش­ هایی برای درمان وجود دارد؟
روش‌های روان درمانی معمولا برای کودکان سنین پایین موثر نیست. داروهای آرام‌بخش بخصوص در مواقعی که یکی از عوامل عمده لکنت زبان تنش‌ها و اضطراب‌ها هست می‌توانند موثر باشند. البته توصیه می‌شود در مورد کودکان به‌جز در حد ضرورت و با نظر متخصص از دارو استفاده نشود.


والدین باید چه اقداماتی انجام بدهند؟
اغلب برنامه‌های درمانی برای افراد دارای لکنت زبان رفتاری هستند. این درمان‌ها برای یاد دادن مهارت‌ها و رفتارهای ویژه برای بهبود ارتباطات کلامی طراحی شده­اند. کودکان باید یاد بگیرند در شروع صحبت از واژه‌های صریح و آهسته که نیاز به فشار کمتری دارند استفاده کنند و از جایگزینی و تکرار کلمات بپرهیزند، والدین هم در تمرین کردن با کودکان­شان باید به این نکته توجه­ ویژه­ای داشته باشند.  همچنین کودک باید یاد بگیرد چطور تنفسش را کنترل و نظارت کند. وقتی که کودک بتواند سرعت بیانش را کنترل کند کمتر دچار مکث و گرفتگی کلام می­شود.


اطرافیان کودک باید چطور برخورد کنند؟
اغلب مردم وقتی با کودکی که دارای لکنت زبان است روبرو می­شوند نمی‌دانند چه رفتاری باید نشان دهند و به همین دلیل دستپاچه می­شوند، در این دستپاچگی فرد ممکن است برای چند لحظه توجه­اش به کودک را از دست بدهد، کلامش را قطع کند، و یا از ادامه صحبت منصرف شود. ولی هیچکدام از این روش‌ها مفید نیست و کمکی به کودک دارای لکنت نمی‌کند چون کودک معمولا به مشکل خود کاملا آگاه است و همین شناخت منجر می­شود کودک بخواهد با سرعت بیشتری صحبتش را ادامه بدهد و همین مسئله اوضاع را برایش سخت‌تر می کند.
بهترین کار این است که در مواجهه به کودکان دارای لکنت  دستپاچه نشویم و صبور باشیم و به او اطمینان بدهیم که زمان کافی برای صحبت دارد و نیازی به شتاب نیست. سعی نکنیم در کلماتی که گیر می‌کند بخواهیم بهش کمک کنیم و یا انتهای جملات را به او بگوییم. از گفتن جملاتی مانند «آرام صحبت کن» «راحت باش» و «نفس عمیق بکش» خودداری کنید چون اعتماد به نفس فرد را پایین می‌آورد. باید به او فرصت داد تا خودش مشکلش را حل کند.

نی نی سایت


کارکردهای اصلی تشویق که تا 9 سالگی کودکان معجزه آفرین است!!

یکی از کارکردهای اصلی تشویق، تثبیت رفتار است.

کارکردهای اصلی تشویق که تا 9 سالگی کودکان معجزه آفرین است!!

معجزه  تشویق کودکان

کارکردهای اصلی تشویق که تا 9 سالگی کودکان معجزه آفرین است!!

تشویق کردن  بیشترین کارایی را در سنین قبل از دبستان دارد

 

هرچه کودک کم سن و سال‌تر باشد به روش‌های رفتاری مثل تشویق خوب جواب می‌دهند. وقتی سن کودک بالاتر می‌رود، استفاده از روش‌های مثبت و تشویقی کارایی خود را از دست می‌دهد و زمانی می‌رسد که دیگر این نوع روش‌ها پاسخگوی انتظار والدین نیست. تشویق بیشترین کارایی را در سنین قبل از دبستان دارد و از 9 سالگی به بعد این روش‌ها کارکرد کمتری دارند. از این سن به بعد در مورد علت رفتارها می‌توان با کودک صحبت کرد. کودکان در این سن منطقی‌تر هستند و باید بیشتر با صحبت آنها را متقاعد کرد.

در کوچه‌ای پیرمردی کنار مدرسه پسرانه زندگی می‌کرد. پسربچه‌ها بعد از تعطیل شدن از مدرسه به کوچه می‌ریختند و قوطی‌های نوشابه را با لگد به در و دیوار می‌کوبیدند و از سر و صدای ایجاد شده لذت می‌بردند. پیرمرد که از این سر و صدا به تنگ آمده بود، چاره‌ای اندیشید.

 

بیرون آمد و به پسربچه‌ها گفت از این کار شما خوشم می‌آید. از فردا برای این کار به شما 10 دلار خواهم داد. پسربچه‌ها خوشحال از پولی که قرار بود بگیرند از فردای آن روز بیشتر قوطی‌ها را شوت می‌کردند اما پیرمرد به مرور زمان، عایدی این کودکان را کم کرد تا اینکه روزی تنها به آنها یک دلار داد و پسربچه‌ها که یک دلاری به چشمشان ناچیز بود دیگر حاضر نشدند به خاطر این مبلغ کم، کاری را بکنند که قبلا بدون هیچ تشویقی از آن لذت می‌بردند. این داستان تنها می‌خواهد یک مفهوم را برساند و آن این است که تشویق می‌تواند گاهی قاتل اشتیاق آدم‌ها باشد. روان‌شناسان توصیه می‌کنند از تشویق بجا و در حد مشخص استفاده کنید و در برخی شرایط اجازه بدهید کودک از کاری که می‌کند لذت ببرد.


در این مطلب در گفت‌وگویی با کتایون خوشابی، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران، نظر ایشان را درباره آداب تشویق کودکان جویا شده‌ایم.

آیا تشویق نابجا مضر است؟البته! تشویق در هر شرایطی و به هر شکلی توصیه نمی‌شود. باتوجه به سن کودک روش رفتاری انتخابی باید تغییر کند و درجه تشویق هم بسته به نوع رفتاری که می‌خواهیم در کودک شکل بگیرد، متفاوت است. تشویق‌های بزرگ برای کارهای کوچک در نهایت تبدیل به باج می‌شوند و کودک کار را فقط برای گرفتن جایزه آن هم برای مدت محدودی تا رسیدن به خواسته‌اش انجام خواهد داد که اصلا مناسب نیست.

تشویق تا چه سنی می‌تواند کارایی داشته باشد؟هرچه کودک کم سن و سال‌تر باشد به روش‌های رفتاری مثل تشویق بهتر جواب می‌دهند. وقتی سن کودک بالاتر می‌رود، استفاده از روش‌های مثبت و تشویقی کارایی خود را از دست می‌دهد و زمانی می‌رسد که دیگر این نوع روش‌ها پاسخگوی انتظار والدین نیست. تشویق بیشترین کارایی را در سنین قبل از دبستان دارد و از 9 سالگی به بعد این روش‌ها کارکرد کمتری دارند. از این سن به بعد در مورد علت رفتارها می‌توان با کودک صحبت کرد. کودکان در این سن منطقی‌تر هستند و باید بیشتر با صحبت آنها را متقاعد کرد.

 

 کارکردهای اصلی تشویق که تا 9 سالگی کودکان معجزه آفرین است!!

یکی از کارکردهای اصلی تشویق، تثبیت رفتار است

 

این روش تربیتی را می‌توان برای همه کودکان با هر ویژگی استفاده کرد؟تشویق روی بچه‌های آرام، بهتر اثر می‌کند تا بچه‌های بدقلق. کودکان بدقلق‌ انعطاف‌پذیری کمتری دارند و شکل‌دهی رفتارشان با تشویق و تنبیه سخت است. شاید برای بردن کودک انعطاف‌پذیر به بیرون از خانه چندین بار نیاز به تشویق داشته باشید و بعد از مدتی تجارب لذت‌بخشی که از بودن در خارج از خانه داشته میل به بیرون رفتن را در او افزایش دهد اما در یک کودک بدقلق همیشه باید تشویق وجود داشته باشد.

معمولا برای آموزش چه کارهایی از تشویق استفاده می‌کنیم؟یکی از کارکردهای اصلی تشویق، تثبیت رفتار است. قصد ما شکل دادن رفتار و گرفتن عملکردی است که از کودک انتظار داریم مثل مسواک زدن. این کارها الزاما شاید لذت‌بخش نباشد اما با روش‌های تشویقی قصد داریم مسئولیت‌پذیری را در کودک بالا ببریم.

برخی افراد معتقدند برای کارهایی که به نحوی وظیفه کودک است نباید از تشویق و تنبیه استفاده کنیم!درست است. رفتارهایی مثل مرتب کردن اتاق، مسواک زدن، غذا خوردن، دستشویی رفتن و خود را تمیز کردن وظایف عمومی است و اگر تشویق خیلی بزرگ باشد کودک فکر می‌کند این وظیفه‌ای خارج از معمول است که به خاطر آن باید جایزه بگیرد. توصیه می‌کنیم در هفته‌های نخست که می‌خواهیم این رفتار در کودک تثبیت شود از مشوق‌های کوچک مثل برچسب استفاده کنید و به مرور با نهادینه شدن رفتار آن را کنار بگذارید تا کودک آن را عادتی انجام دهد.

از چه چیزی به‌عنوان مشوق استفاده کنیم؟مشوق‌ها کلامی و غیرکلامی‌اند. غیرکلامی مثل نگاه محبت‌آمیز والدین و مربیان، لبخند و توجه خاص به کودک. تشویق کلامی نیز به شکل جملاتی مثل آفرین، به تو افتخار می‌کنم و... است. در کنار مشوق‌های کلامی و غیرکلامی مشوق‌هایی هستند که جنبه مادی دارند. برچسب، رفتن به تئاتر و سینما و شهربازی یا خرید خوراکی و اسباب‌بازی و...

کدام مشوق موثرتر عمل می‌کند؟مشوق‌های برچسبی بسیار خوب است. برای استفاده از برچسب باید برای یک رفتار کودک مثلا مسواک زدن جدولی تهیه کرد و در مورد آن به کودک توضیح داد. اگر کودک رفتار مناسب را انجام داد برچسب را دریافت کند. بعد از مدتی برحسب تعداد برچسب می‌توان برای کودک مشوق مادی در نظر گرفت. البته برای اینکه کودک به این کار عادت نکند بعد از اینکه والدین و مربیان متوجه شدند رفتار در حال تثبیت شدن است باید فاصله دادن برچسب و مشوق‌های مادی بیشتر و بعد کم‌کم قطع شود.

به‌عنوان مشوق مادی اسباب‌بازی را توصیه می‌کنید؟نه همیشه. آن هم از نوع گران‌قیمت! برای ترویج کتابخوانی مشوق می‌تواند کتاب باشد و باید بلافاصله آن را برای کودک خواند. استفاده از چیزهای کوچک بهتر است. خوب است برای کودک بین 2 مشوق حق انتخاب بگذاریم. این کار به تثبیت رفتار بهتر کودک کمک می‌کند. مشوق می‌تواند به شکل بردن کودک به تئاتر یا سینما باشد. مشوق‌های گران‌قیمت به مرور جنبه باج‌دهی پیدا می‌کنند.