سفارش تبلیغ
صبا ویژن

با این رژیم پشت سرطان را به خاک بمالید!

تقریباً تمام سلول های سرطانی در یک ویژگی مشترکند: آن ها از کربوهیدرات یا قند خون برای رشد و تکثیر تغذیه می کنند. وقتی شما تحت رژیم کتوژنیک هستید قند خونتان پایین می آید. اصطلاحاً به این حال "گرسنگی" سلول های سرطانی می گویند.

با این رژیم پشت سرطان را به خاک بمالید

پیشگیری از سرطان با رژیم کتوژنیک

 تقریباً تمام سلول های سرطانی در یک ویژگی مشترکند: آن ها از کربوهیدرات یا قند خون برای رشد و تکثیر تغذیه می کنند. وقتی شما تحت رژیم کتوژنیک هستید قند خونتان پایین می آید. اصطلاحاً به این حال "گرسنگی" سلول های سرطانی می گویند.

سرطان دومین دلیل مرگ در دنیاست که معمولاً با ترکیبی از جراحی، شیمی درمانی و پرتودرمانی تحت درمان قرار می گیرد. استراتژی های تغذیه ای فراوانی آزمایش شده اند اما هیچکدام به طور خاص موثر نبوده اند. تحقیقات جدیدی در حال انجام است که می گوید رژیم غذایی کتوژنیک بسیار کم کربوهیدرات می تواند موثر باشد.

هشدار: هرگز نباید درمان های رایج سرطان را متوقف کرد و درمانی مثل رژیم کتوژنیک را جایگزین آن نمود.

رژیم کتوژنیک، یک رژیم بسیار کم کربوهیدرات است که شباهت های زیادی با رژیم اتکینز و سایر رژیم های کم کربوهیدرات دارد. در این رژیم مصرف کربوهیدرات به شدت کاهش داده شده و چربی جایگزین آن می شود. این تغییرات منجر به حالتی متابولیک به نام "کتوزیس یا کتون زدگی" می گردد. بعد از چند روز، چربی، منبع اصلی انرژی در بدنتان خواهد شد. این حالت موجب افزایش چشمگیر در میزان ترکیباتی به نام کتون ها در خون می شود. اگر رژیم کتوژنیک به عنوان یک شیوه ی درمانی برای سرطان مدنظر باشد، محتوای چربی به بالاتر از 90 درصد کالری بدن تبدیل خواهد شد.

نقش قند خون در سرطان

بسیاری از درمان های سرطانی، جوری برنامه ریزی شده اند که تفاوت های بیولوژیکی بین سلول های سرطانی و سلول های نرمال را هدف می گیرند. تقریباً تمام سلول های سرطانی در یک ویژگی مشترکند: آن ها از کربوهیدرات یا قند خون برای رشد و تکثیر تغذیه می کنند.

وقتی شما تحت رژیم کتوژنیک هستید برخی از فرایندهای طبیعی متابولیسمی تغییر کرده و قند خونتان پایین می آید. اصطلاحاً به این حال "گرسنگی" سلول های سرطانی می گویند.

تأثیر بلندمدت این " گرسنگی " و محرومیت برای سلول های سرطانی این است که آهسته تر رشد کرده، اندازه شان کوچکتر شده و حتی نابود می شوند. بنابراین به نظر می رسد رژیم کتوژنیک بتواند پیشرفت سلول های سرطانی را کاهش دهد زیرا میزان قند خون به سرعت کاهش می یابد.

سایر مزایای رژیم کتوژنیک در درمان سرطان

مکانیسم های متعدد دیگری نیز وجود دارند که توجیه می کنند رژیم کتوژنیک چطور می تواند به درمان سرطان کمک کند. حذف کربوهیدرات می تواند دریافت کالری را فوراً پایین بیاورد، در نتیجه انرژی کمتری در دسترس سلول های بدن خواهد بود. بنابراین رشد تومور و پیشرفت سرطان کُند خواهد شد.

ضمناً رژیم کتوژنیک فواید دیگری نیز دارد:

کاهش انسولین

انسولین یک هورمون آنابولیک است. یعنی وقتی وجود دارد، باعث رشد سلول ها می شود که شامل سلول های سرطانی نیز می گردد. بنابراین کاهش انسولین می تواند رشد تومور را کُند نماید.

افزایش کتون ها

سلول های سرطانی نمی توانند از کتون ها به عنوان غذا استفاده کنند. تحقیقات نشان می دهد کتون ها می توانند سایز تومور را کاهش داده و سرعت رشدش را کم کنند.

کاهش آسیب به میتوکندری

یافته ها همچنین نشان دادند که سرطان موجب آسیب اکسیداتیو به میتوکندری می شود، میتوکندری ها، تولیدکننده های انرژی سلول ها هستند.

کیفیت زندگی

مطالعه ای در مورد تأثیرات رژیم کتوژنیک روی 16 بیمار با سرطان پیشرفته صورت گرفت، چند نفر در میان راه از این آزمایش و تحقیق انصراف دادند چون از این نوع تغذیه لذت نمی بردند. باقی افراد که رژیم کتوژنیک را به مدت 3 ماه ادامه دادند، وضعیت روحی شان بهتر شده و بی خوابی هایشان کاهش یافته بود، بدون اینکه هیچ عارضه ی جانبی روی دهد. ولی این طور که به نظر می رسد برای خیلی از افراد پایبند ماندن به رژیم کتوژنیک کار سختی است.

آیا رژیم کتوژنیک می تواند به پیشگیری از سرطان کمک کند؟

سلول های سرطانی نمی توانند از کتون ها به عنوان غذا استفاده کنند. تحقیقات نشان می دهد کتون ها می توانند سایز تومور را کاهش داده و سرعت رشدش را کم کنند

مکانیسم هایی وجود دارد که بیانگر این است که این رژیم می تواند در پیشگیری از سرطان موثر باشد، زیرا تعدادی از ریسک فاکتورهای سرطان را کاهش می دهد. مانند کاهش میزان IGF-1 که هورمونی است مهم برای توسعه ی سلول ها که در رشد و پیشرفت سلول های سرطانی هم نقش دارد.

رژیم کتوژنیک می تواند قند خون و ریسک دیابت را کاهش دهد

شواهد نشان می دهد افرادی که قند خون بالا و دیابت دارند، احتمال بروز سرطان در آن ها بیشتر است. رژیم کتوژنیک می تواند در کاهش قند خون و کنترل دیابت بسیار موثر باشد.

چاقی هم یکی از عوامل موثر در ابتلا به سرطان است. از آنجایی که رژیم کتوژنیک یک ابزار قوی در کاهش وزن است، می تواند با مبارزه با چاقی، ریسک سرطان را هم پایین بیاورد.

البته این رژیم معایبی هم دارد و نباید خودسرانه و به مدت طولانی استفاده شود. این مطلب اطلاعات پایه ای را در مورد این رژیم و تاثیرش بر سرطان داده است. در صورت نیاز حتما باید تحت نظر متخصص تغذیه از آن پیروی نمایید.


افراد موفق وقت نهار خود را اینگونه میگذرانند

دست یافتن به قله‌های موفقیت زمان‌بر است. خوشبختانه می‌توانید با استفاده بهینه از وقت ناهار این مسیر را کوتاه کنید.

افراد موفق وقت نهار خود را اینگونه میگذرانند

 افراد موفق

دست یافتن به قله‌های موفقیت زمان‌بر است. خوشبختانه می‌توانید با استفاده بهینه از وقت ناهار این مسیر را کوتاه کنید.

 

به طور معمول پنج ساعت در هفته وقت ناهار دارید. آن‌چه در ادامه می‌خوانید به شما کمک می‌کند که از این زمان به‌درستی استفاده و آن را مدیریت کنید:

1- ترک کردن محل کار
این کار یک راه اساسی برای استفاده صحیح از وقت ناهار است. ترک کردن محل کار فرصتی برای شما فراهم می‌کند تا از شلوغی به دور باشید و تجدید قوا کنید. اما اگر در این زمان در اتاق کارتان باشید، همکاران و رئیستان برای کار به شما مراجعه می‌کنند.

2- مرور کردن کار هفتگی
کنترل کردن و زیر نظر داشتن زندگی کار سختی نیست. به همین علت است که افراد موفق عادت به بازنگری دارند. برای مثال در وقت ناهار می‌توانید ایمیل‌هایی که فرستاده‌اید را مرور کنید تا بدانید اقدامات بعدی چیست.

یا می‌توانید با مراجعه به تقویم به قرارهایی که در طول هفته دارید نگاهی بیاندازید. هر دوی این کارها تمرینی هستند که شما را در زمان جلو می‌برند.

3- ورزش کردن
افراد موفق می‌دانند که ورزش کردن برای سلامت ذهن و جسم ضروری است. این افراد قسمتی از وقت ناهار را به ورزش کردن اختصاص می‌دهند مثلاً پیاده‌روی می‌کنند و یا چند حرکت نرمشی انجام می‌دهند. ورزش کردن راه مناسبی برای کاهش استرس ناشی از محیط کاری است.

4- برقراری دوستی
تقسیم غذا با دیگران یکی از بهترین روش‌ها برای برقراری رابطه دوستانه است. افراد موفق می‌دانند دوستی‌ها از یک ملاقات ساده شروع می‌شود. قدم بعدی، بیشتر وقت گذراندن با آن‌ها است.
دعوت به ناهار، روشی خوب برای مستحکم کردن دوستی‌هاست، زیرا فرصتی‌ست برای صحبت‌های شخصی و دور شدن از مسائل کاری.

5- غذا خوردن برای سلامتی، و نه تفریح
آن‌چه برای ناهار می‌خورید تأثیر بسزایی بر فعالیت‌های شما دارد. به همین دلیل است که افراد موفق از خوردن پاستا و غذای سنگین در ظهر خودداری می‌کنند. برای افزایش انرژی خود بادام، گردو و غذاهای انرژی‌زای دیگری میل کنید.

مصرف زیاد مواد قندی در طول روز خوب نیست. به‌علاوه، از خوردن غذاهای پر ادویه و سس در روزهای کاری خودداری کنید. خوردن تنقلات را به بعد از ساعات کاری و یا آخر هفته موکول کنید.

6- انجام کارهای شخصی
افراد موفق، اهمیت داشتن تمرکز در کار را درک می‌کنند. به همین دلیل است که از انجام کارهای شخصی در ساعات کاری (مانند تلفن زدن و یا ترک کردن محل کار) خودداری می‌کنند.
اما همگی ما در زندگی گرفتار مسائل مختلفی می‌شویم و نیاز است تا حتی در محل کار خود به برخی از این امور رسیدگی کنیم. بدین منظور می‌توانید از وقت ناهاری خود برای انجام این کارها استفاده کنید.

7- داشتن چرت کوتاه
افراد موفق ارزش خوب استراحت کردن را می‌دانند. یک چرت 20 تا 30 دقیقه‌ای باعث افزایش تمرکز و کارایی شما می‌شود. این کار هم‌چنین اثرات مثبتی بر سلامتی قلب دارد.


اگر میخواهید میزان بی حوصلگی و کم طاقتی خود را بدانید این مطلب ر

وقتی کم‌طاقت و بی‌حوصله هستید، هر موضوع کوچکی می‌تواند روی اعصاب‌تان راه برود

اگر میخواهید میزان بی حوصلگی و کم طاقتی خود را بدانید این مطلب را بخوانید

 بی‌طاقتی

 وقتی کم‌طاقت و بی‌حوصله هستید، هر موضوع کوچکی می‌تواند روی اعصاب‌تان راه برود و زندگی را برای‌تان سخت کند. بی‌تابی نه تنها شما را آزار می‌دهد، بلکه دنیا را به کام اطرافیان شما هم تلخ می‌کند چون مدام غر می‌زنید و به زمین و زمان بد و بیراه می‌گویید. در اینجا برای سنجش میزان بی‌طاقتی شما تستی وجود دارد که به شما کمک می‌کند دلیل این ویژگی‌تان را ریشه‌ای‌تر ببینید و برای رفع آن تلاش کنید.

اگر میخواهید میزان بی حوصلگی و کم طاقتی خود را بدانید این مطلب را بخوانید

با فردی همکار هستید که به نظر شما سرعت کار کردن  او روی یک پروژه  مشترک در حد لاکپشت است! در این شرایط چه کار می‌کنید؟
1.سعی می‌کنید تا آنجا که امکان دارد کارها را خودتان برعهده بگیرید.
2.ذهن‌تان را روی موضوعات دیگر متمرکز می‌کنید.
3.روزی سه‌بار یادآوری می‌کنید که مهلت تحویل پروژه رو به اتمام است.
4.با عصبانیت سرعت کارتان را افزایش می‌دهید.

با کوهی از فایل‌های طبقه‌بندی نشده روبه‌رو می‌شوید که باید آنها را دسته‌بندی کنید.  واکنش شما چگونه است؟
1.دست به کار می‌شوید. به خودتان یادآوری می‌کنید که بعد از تمام شدن کار چه احساسات خوبی به شما دست می‌دهد.
2.حداکثر دو ساعت به انجام این کار اختصاص می‌دهید. سپس به کار دیگری مشغول می‌شوید.
3.در حالی‌که به بوروکراسی بد و بیراه می‌گویید، کاغذها را دسته‌بندی می‌کنید.
4.با عصبانیت و غر غر سراغ فایل‌ها می‌روید. چقدر بد که نمی‌توانید آنها را به‌طور دقیق طبقه‌بندی کنید.

در حال تماشای فیلمی هستید که به نظرتان کسل‌کننده است. حوصله‌تان سر رفته! در این وضعیت چه کار می‌کنید؟
1.همزمان کتابی به دست می‌گیرید و مشغول خواندن می‌شوید اما حواس‌تان به صفحه تلویزیون هم هست.
2.وقتی حوصله‌تان سر می‌رود کانال‌ها را عوض می‌کنید.
3.زیر لب به کارگردان بی‌استعداد بد و بیراه می‌گویید.
4.کنترل اعصاب‌تان را از دست می‌دهید و به دنبال تماشای برنامه دیگری می‌روید.

با یک چرخ پر از مواد غذایی به سمت صندوق فروشگاه زنجیره‌ای می‌روید که ناگهان با صفی طولانی روبه‌رو می‌شوید. وقتی می‌بینید که باید مدت‌ها معطل شوید، چه کار می‌کنید؟
1.به وای فای گوشی وصل می‌شوید و خودتان را با شبکه‌های اجتماعی یا بازی موبایل مشغول می‌کنید.
2.به یکی از دوستان‌تان زنگ می‌زنید.
3.به فردی که کنار شما ایستاده غر می‌زنید.
4.با عصبانیت بعضی از کالاهای غیر ضروری را حذف می‌کنید تا به صف اجناس کمتر از 10 عدد ملحق شوید و کارتان زودتر راه بیفتد.

یکی از دوستان‌تان با شما تماس می‌گیرد و از مشکلاتش درددل می‌کند. چه برخوردی دارید؟
1.ضمن اینکه مشغول اتو کردن لباس‌تان هستید به حرف‌هایش گوش می‌دهید.
2.ناگهان به مکالمه پایان می‌دهید و موبایل‌تان را خاموش می‌کنید.
3.به او توصیه می‌کنید در این شرایط چه کار کند و سپس با یک بهانه مکالمه را به پایان می‌رسانید.
4.وقتی مدام جملاتش را تکرار می‌کند صحبت‌های‌تان را تمام می‌کنید.

مشغول کار روی پروژه‌ای هستید که به مشکل بر می‌خورید. چه واکنشی دارید؟
1.این بار کارها را به فرد دیگری واگذار می‌کنید.
2.از افراد تیم‌تان می‌خواهید در مورد مشکل اظهار نظر کنند و پیشنهاد دهند.
3.به خودتان استراحت می‌دهید و زمانی کار را شروع می‌کنید که احساس می‌کنید برای مقابله با مشکل آمادگی دارید.
4.پروژه دیگری را شروع می‌کنید.

فرزند شما غر می‌زند که نمی‌خواهد اتاقش را مرتب کند. در این وضعیت چه کار می‌کنید؟
1.خودتان این کار را انجام می‌دهید.
2.در مورد معایب تنبلی سخنرانی می‌کنید.
3.مسئولیت تمیز کردن اتاق را نمی‌پذیرید و اجازه می‌دهید اتاق نامرتب بماند.
4.عصبانی می‌شوید و کودک را تنبیه می‌کنید.

روز دشواری در پیش دارید. چشم‌انداز شما چگونه است؟
1.فرصتی پیش آمده که همین حالا بر دشواری‌ها متمرکز شوید.
2.چالشی است که توانایی‌های شما را به مبارزه می‌طلبد.
3.اعصاب شما مورد آزمایش قرار می‌گیرد.
4.پادزهری است که زندگی را از یکنواختی خارج می‌کند.

منتظرید که یکسری اطلاعات حیاتی به دست تان برسد که البته این اطلاعات هنوز آماده نشده‌اند. چه کار می‌کنید؟
1.فرد مسئول را به ستوه می‌آورید.
2.فکر می‌کنید زیاد هم مهم نیست، خودتان اطلاعات را جور می‌کنید.
3.کار دیگری انجام می‌دهید.
4.مانند اسفند روی آتش بالا و پایین می‌پرید.

برای رسیدن به مقصد چند مسیر پیش رو دارید. کدام را انتخاب می‌کنید؟
1.قابل اعتماد‌ترین
2.سریع‌ترین
3.آرام‌ترین
4.زیباترین

کار کردن با چه نوع افرادی برای‌تان غیر قابل تحمل است؟
1.افراد مضطرب
2.افراد کم تحرک
3.افراد قابل پیش بینی
4.افراد مستبد

به نظر شما مزیت تکنولوژی چیست؟
1.همیشه می‌توان با دیگران در ارتباط بود.
2.امکان دسترسی سریع به اطلاعات برای‌تان فراهم می‌شود.
3.برای حل مشکلات زندگی راه‌حل‌هایی پیش پای‌تان قرار می‌دهد.
4.خودتان به تنهایی هم می‌توانید از تمام امکانات آن استفاده کنید.

اگر بیشتر پاسخ هایتان 4 هستید...
در صورتی‌که بیشتر پاسخ‌های‌تان 4  است، بی‌تابی شما با بی‌اعصابی‌تان در ارتباط است.

 

نقطه قوت: روح سرکشی دارید که شما را از زندگی یکنواخت دور نگه می‌دارد.


نقطه ضعف: استقامت کمی دارید و ادامه مسیر برای‌تان دشوار است. اگر در محل کار مشکلی برای‌تان پیش بیاید، در گره ترافیکی گرفتار شوید یا مشکل غیر منتظره‌ای جلوی پای‌تان سبز شود، به سرعت از کوره در می‌روید. بهتر است به این حوادث به عنوان چالشی برای سنجش مهارت و هوشیاری‌تان نگاه کنید. ترجیح می‌دهید کارها را به تنهایی پیش ببرید و البته دلتان نمی‌خواهد با ضعف‌های‌تان روبه‌رو شوید. از اعتراف به شکست متنفر هستید. اجازه اشتباه کردن به خودتان نمی‌دهید. شاید دلیلش این است که در کودکی پدر و مادر سختگیر و ایده‌آل گرایی داشته‌اید.

راه‌حل: اگر می‌خواهید عصبانی شوید ولی این بار به نقطه شروع برگردید و موضوع را ریشه‌ای‌تر بررسی کنید. لزومی ندارد که در انجام هر کار از همان بار اول عالی و بدون نقص باشید. گزینه همه یا هیچ را از ذهن‌تان بیرون کنید و صفر و صد نباشید. در این صورت اعتماد به نفس و عزت نفس بیشتری را تجربه می‌کنید.

 اگر بیشتر پاسخ هایتان 3 هستید...
در صورتی که بیشتر پاسخ‌های شما  3   است بی‌تابی شما تحت تاثیر اضطراب‌تان قرار دارد.

نقطه قوت: برای انجام کارها استعداد و توانایی خوبی دارید و می‌دانید چطور از امکانات حداکثر استفاده را داشته باشید.

نقطه ضعف: برای پر کردن خلأ‌های درونی‌تان انرژی زیادی صرف می‌کنید. برای فعال بودن هر کاری را انجام می‌دهید که این موضوع گاهی ممکن است شما را خسته کند. شاید در دوره‌ای از زندگی‌تان احساس کرده‌اید از سوی دیگری ترک شده‌اید یا به افسردگی مبتلا باشید. این احتمال وجود دارد که در سال‌های ابتدایی زندگی حمایت‌های مورد نیاز را دریافت نکرده باشید.

راه‌حل: در تنهایی‌تان دایره روابط‌تان را بازسازی کنید. روی دو یا سه اولویت زندگی متمرکز شوید. تمرین کنید که در یک زمان فقط یک کار را انجام دهید و تمام توجه‌تان را روی آن قرار دهید.

اگر بیشتر پاسخ هایتان 2 هستید...
در صورتی‌که اکثر پاسخ‌های‌تان  2 است کم صبر و طاقت بودن شما با نیازتان به دنبال کردن تازگی‌ها در ارتباط است.

نقطه قوت: تشنه یادگیری هستید و از آموختن خسته نمی‌شوید.

نقطه ضعف: انرژی شما پراکنده است. خودتان را درگیر مسائل نمی‌کنید. هیجانات تازه، ارتباطات جدید و فرصت‌های بکر تمام چیزی است که شما را هیجان‌زده می‌کند. ترجیح می‌دهید به جای درجا زدن در جایگاه فعلی سفر ماجراجویانه‌ای داشته باشید. این نوع از کم طاقتی حالتی است که سبب می‌شود در همه موقعیت‌ها مانند فنری باشید که هر لحظه می‌خواهد از جا در برود. البته ممکن است این حالت‌ها بیانگر این باشد که دچار تشویش هستید یا در گذشته غم زیادی را پشت سر گذاشته‌اید.

راه‌حل: از این شاخه به آن شاخه رفتن دست بکشید. هدف‌هایی در زندگی‌تان تعیین کنید که قابل دستیابی بوده و با توانایی‌های شما هماهنگی داشته باشند. از خودتان بپرسید عمیق‌ترین خواسته‌تان در زندگی چیست. سپس برای رسیدن به آن تلاش کنید.

اگر بیشتر پاسخ هایتان  1 هستید...
در صورتی‌که بیشتر پاسخ‌های شما  1   است کم‌طاقتی شما با احساس نیاز به کنترل شرایط در ارتباط است.

نقطه قوت: انرژی خوبی دارید که به دیگران سرایت می‌کند. برای مقابله با مشکلات بزرگ جراتمند هستید.

نقطه ضعف: ممکن است گاهی اوقات انعطاف‌پذیری کمی از خودتان نشان دهید و کله شق و لجوج شوید. فکر می‌کنید محول کردن کارها به دیگران وقت و کیفیت کارها را کم می‌کند. این موضوع می‌تواند به کمبود اعتماد به نفس شما مربوط یا در ایده‌آل‌گرایی شما ریشه داشته باشد. به دیگران فرصت اظهار نظر نمی‌دهید و می‌خواهید خودتان بیشتر مرکز توجه باشید.

راه‌حل: احساسات دیگران را در نظر بگیرید و نیاز خودتان به پیشرو بودن را کنترل کنید. اجازه دهید دیگران خودشان باشند. این موضوع به بهبود ارتباط شما با اطرافیان‌تان کمک می‌کند.

کم‌طاقت‌ها شیرینی نخورند!
اگر جزو افرادی هستید که به کم‌طاقتی شهرت دارید و بیشتر مواقع این موضوع شما را عصبانی و ناراحت می‌کند، توصیه می‌شود مصرف زیاد مواد شیرین را به حداقل برسانید. مصرف زیاد مواد شیرین باعث خواب‌آلودگی، کم‌طاقتی و بی‌حوصلگی می‌شود و ولع افراد را نسبت به مصرف مواد قندی افزایش می‌دهد، بنابراین توصیه می‌شود مصرف انواع شیرینی، کیک، آب‌نبات، نوشابه یا آبمیوه‌های شیرین شده را به حداقل برسانید و به جای آن بیشتر سراغ خوراکی‌هایی مانند انجیر، انگور، پرتقال، زغال اخته، زردآلو، سیب، شاتوت، توت فرنگی و خرما بروید که در بهبود عملکرد مغز و سلامت کلی شما تاثیرگذار هستند.

چطور کم‌طاقتی را مدیریت کنید
هر وقت احساس کردید در آستانه بی‌تاب شدن هستید و از آستانه صبر و تحمل‌تان به سر رسیده، این توصیه‌ها را دنبال کنید:

- نفس عمیق بکشید. آهسته تنفس کنید و تا عدد 10 بشمرید. انجام این کار به شما کمک می‌کند ضربان قلب‌تان پایین بیاید، بدن‌تان آرام شود و از لحاظ روحی از مشکل پیش آمده فاصله بگیرید.

- کم‌طاقتی می‌تواند سبب انقباض عضلات شما شود. از این رو به‌طور خودآگاه روی آرام سازی بدن‌تان تاکید کنید.

- عواطف و احساسات‌تان را تحت کنترل داشته باشید. یادتان باشد که در مورد رفتارتان در شرایط مختلف حق انتخاب دارید. می‌توانید صبر و بردباری را انتخاب کنید. این انتخاب شماست که کم‌طاقت باشید یا صبور و آرام.


کم حرفی میان زن و شوهر نشان خطرناکی است مواظب باشید

شبکه های اجتماعی به عنوان عامل اصلی کاهش زمان گفت و گو میان اعضای خانواده معرفی شود...

کم حرفی میان زن و شوهر نشان خطرناکی است مواظب باشید

کم حرفی میان زن و شوهر

یکی از مهم ترین علت هایی که باعث می شود اعضای خانواده یا زن و شوهری با هم گفت و گو نکنند، انتخاب اشتباه و بدون شناخت همدیگر است. این افراد بررسی ای انجام نداده اند تا متوجه شوند اساس فضای مشترکی برای گفت و گو و علایق مشترکی دارند؟ آیا حرفی دارند به هم بزنند که برای هر دو طرف جالب باشد؟

 کم حرفی میان زن و شوهر نشان خطرناکی است مواظب باشید

وقتی افراد بدون این بررسی ها با هم ازدواج می کنند، بعد از مدتی ممکن است متوجه شوند دو دنیای کاملا متفاوت دارند. هر حرفی که یکی از آنها می زند، برای دیگری جذابیت ندارد یا حتی می تواند آزاردهنده و بی ربط باشد. بنابراین طبیعتا پس از مدتی همان شعله گفت و گوهای اندک اولیه بین زوج هم خاموش می شود. به همین دلیل است که توصیه می کنیم قبل از جاری شدن عقد ازدواج، دختر و پسر مجال چندماهه برای گفت و گو و بحث داشته باشند تا متوجه شوند اصلا حرفی برای گفتن با هم دارند یا نه؟

وقتی با کسی ازدواج می کنی که حرفی با او نداری، به نظر من از مصادیق زجر مادام العمر است چون طرفین حس می کنند طرف مقابل هیچ علاقه ای به شنیدن حرف هایشان ندارد. گاهی گفت و گو در یک خانواده کم است به این دلیل که اعضای آن شخصیت درونگرایی دارند و چندان اهل گفت و گو نیستند. این افراد در زندگی اجتماعی و ارتباط با اطرافیان هم برونگرا و پرحرف نیستند و اتفاقا طرف مقابلشان را به همین دلیل که مثل خودشان است، انتخاب کرده اند تا مجبور به حرف زدن با او نباشند. حرف زدن این افراد محدود به بیان نکته های ضروری است تا امور زندگی بگذرد. اتفاقا این زوج ها معمولا از زندگی و انتخابشان هم راضی هستند. اگر واقعا هیچ کدام از اعضای خانواده یا همسران تمایلی به صحبت زیاد با هم ندارند، ولی از کنار هم بودن خوشحال هستند، هیچ اشکالی ندارد.

یکی پرحرف، یکی کم حرف
وقتی یکی از طرفین میل زیادی به حرف زدن داشته باشد و دیگری خیلی اهل گفت و گو نباشد، داستان ناخوشایندی آغاز می شود. چون چنین فضایی برای همسری که راحت حس هایش را بیان می کند، آزاردهنده می شود و مرتب از اینکه طرف مقابلش اشتیاق چندانی برای شنیدن حرف هایش ندارد و حتی گاهی او را پرحرف و پرچانه خطاب می کند، احساس سرخوردگی و ناکامی می کند. از طرفی، وقتی یکی از همسران پرحرف و دیگری کم حرف باشد، همسر پرحرف تر، ممکن است مرتب طرف مقابل را به دلیل کم حرفی طبیعی اش بازخواست، مواخذه و سرزنش کند که این موضوع باعث می شود بعد از مدتی اعتماد به نفس او به شدت کاهش یابد و بیشتر در لاک انزوا و گوشه گیری فرو برود. این مشکل هم می تواند با آشنایی اصولی پیش از ازدواج، پیش نیاید.

همه کاسه کوزه ها را سر شبکه های اجتماعی نشکنیم!
این روزها تلاش زیادی می شود که شبکه های اجتماعی به عنوان عامل اصلی کاهش زمان گفت و گو میان اعضای خانواده معرفی شود. اما این مساله فقط به کشور ما محدود نیست و در تمام دنیا کسانی هستند که نگرانی خود را در مورد نقش شبکه های اجتماعی و تاثیر آن بر گرمی روابط خانوادگی در قالب نوشته های جدی، طنز و کاریکاتور یا عکس بیان کرده اند. اما من معتقد نیستم که صرفا این شبکه ها باعث کاهش میزان گفت و گوی اعضای خانواده شده اند؛ اتفاقا در موارد زیادی شاید شبکه های اجتماعی باعث شده اند که افراد خانواده موضوعات بیشتری برای گفت و گو با هم پیدا کنند.

به خصوص افرادی که قبل از ظهور این شبکه ها واقعا حرفی برای گفتن به همدیگر نداشتند، یا عضویت در این شبکه ها موضوعات جدید، افکار جدید، بحث های جالب، نکته های طنز و جوک هایی را پیدا می کنند که بتوانند با هم به اشتراک بگذارند. اگرچه با توجه به جدید بودن این شبکه های اجتماعی، هنوز هم مطالعه های وسیعی در دنیا و ایران درباره تاثیر آنها در کاهش گفت و گو میان اعضای خانواده انجام نشده و به مطالعه های گسترده جامعه شناسان خبره نیاز است تا با توجه به نتایج آن قطعا در این باره اظهارنظر کنیم.

پدیده جدید، حرف جدید
به هر حال یک خانواده سالم، خانواده ای است که هر پدیده جدیدی را برای افزایش ارتباط و صمیمیت بین اعضا به خدمت بگیرد. در چنین خانواده ای، هر اتفاقی که می افتد، نمی تواند یک تهدید ترسناک باشد و در خانواده های با روابط مغشوش و آشفته است که هر پدیده ای در حد حرف یک همسایه هم می تواند در آنها بحران های بزرگ ایجاد کند چه برسد به شبکه های اجتماعی.

گاهی علت کمتر گفت و گو کردن در یک خانواده، این است که پدر و مادر نتوانسته اند احساس همبستگی را بین اعضا به وجود آورند و افراد احساس گسست دارند و فکر نمی کنند که منافع، علایق و عشق مشترکی بین آنهاست. تربیت خیلی از پدر و مادرها آنقدر آسیب زاست که واقعا بچه ها به اینکه در این کانون حرفی بزنند، علاقه ای ندارند و مدام در حال فرار از آن هستند.

وقتی فرزندان این پدر و مادرها به 20 سالگی می رسند، تازه یادشان می افتد به ما مراجعه کنند و بپرسند چرا دختر یا پسرمان با ما کم صحبت می کند؟ وقتی هم شرح حال می گیریم، متوجه می شویم از 4-3 سالگی با بچه شان صحبتی نمی کردند و اگر هم حرف می زدند، غیر از توهین یا از بین بردن اعتماد به نفس یا تخریبشان نبوده، بنابراین واکنش طبیعی فرزندشان، دوری از آنهاست و متاسفانه وقتی هم به دنبال چاره می گردند و می خواهند فضای گفت و گو را در خانواده برقرار کنند که دیگر سال ها از زمان طلایی ایجاد این فضا در خانواده گذشته و فرزندان دوران کودکی شان را طی کرده اند و الان آدم های بالغی شده اند که دیگر حاضر نیستند با پدر و مادرشان به عنوان همخانه های بالغ، گفت و گویی داشته باشند.

همکلامی با فرزندان
اگر پدر و مادری می خواهند فرزندشان با آنها صحبت کند، باید از سال های اول زندگی در خانواده، فضای گفت و گوی سالم جریان داشته باشد تا بچه ها با فضای سخن گفتن، مباحثه و درددل، در خانواده شرطی شوند و وقتی بزرگ شدند، همین احساس خوب را داشته باشند.

موانع گفت و گو
موانعی هم بر سر راه گفت و گوی موثر و لذت بخش بین افراد خانواده وجود دارد که در جامعه فعلی ایران، نقش سمی شان را صدها بار پررنگ تر از شبکه های اجتماعی می بینم. باید حواسمان باشد که گاهی گفت و گوی تشویقی در خلیل از خانواده ها و میان زوج ها برقرار نیست. بسیاری از زن و شوهرها، کاری که طرف مقابل در زندگی مشترک انجام می دهد، یک وظیفه می دانند.

مثلا اینکه پدر خانواده کار می کند و زحمت می کشد یا کار مادر که هم بیرون از خانه، شغلی دارد و هم مسئولیت های سنگینی در خانه بر عهده دارد، وظیفه ای می دانند که باید انجام شود. بنابراین نیازی به تحسین و تشکر و قدردانی نمی ماند، انگار فقط باید حواسمان باشد اگر این وظایف انجام نشود، بلافاصله فرد مقابل را به باد انتقاد بگیریم. معلوم است که چنین فضایی، میل به گفت و گو را بین همسران و دیگر اعضای خانواده خواهد کشت.

 کم حرفی میان زن و شوهر نشان خطرناکی است مواظب باشید

بعضی فقط حرف می زنند که ایراد بگیرند و انتقاد کنند

 

بعضی فقط حرف می زنند که ایراد بگیرند و انتقاد کنند
وقتی گفت و گو فقط وسیله ای باشد برای ابراز ایرادها و انتقادها در مواقع لزوم و هیچ جنبه شیرین و دلنشین، تشویق، تحسین و تشکری وجود نداشته باشد، کسی میل به انجام آن نخواهدداشت.

گاهی افراد خانواده، خشم های خودآگاه و ناخودآگاه زیادی از هم دارند و این مهارت را ندارند که آن را در قالب گفت و گوی موثری بروز دهند. در این صورت خودآگاه و ناخودآگاه، خشم های درونی شان به سمت گفت و گویی پر از نیش و کنایه و طعنه می رود و هر جمله ای که می گویند، خنجری است که به قلب بقیه افراد فرو می آید. این رفتار نشان می دهد ابراز خشم آزادانه در این خانواده ممنوع است یا به هر دلیلی انجام نمی شود یا اعضا مهارت ابراز خشم هدفمند را ندارند تا بتوانند هم خشمشان را بروز دهند، هم درخواست بالغانه شان را ابراز کنند و به ناچار به نابالغانه ترین روش گفت و گو متوسل می شوند که بیان حرف های پر از نیش و کنایه است؛ پدیده ای که در روان شناسی به آن «همانندسازی فرافکنانه» می گویند.

گفت و گوی دفاعی
یکی دیگر از آفت های ارتباط بین افراد خانواده، گفت و گوی دفاعی است، به جای شنیدن حرف ها از منظر دیگران. یکی از کارهایی که یک زن و شوهر خوشبخت و سالم باید انجام دهند، این است که وقتی مثلا طرف مقابل به آنها می گوید به نظر من خانه ما خیلی تمیز نیست، به جای اینکه به شدت به فاز دفاعی بروند و بخواهند به او ثابت کنند که اشتباه می کند و خانه تمیز است، تمام وظایف خود را در خانه درست انجام می دهد و... لحظه ای تامل کند و بیندیشد که چه اتفاقی افتاده که همسر من تمام تلاش هایم برای مرتب نگه داشتن خانه را نمی بیند؟ نکند روحیه اش خوب نیست یا شکایت و نارضایتی دیگری وجود دارد؟ گوش دادن همدلانه به همدیگر، به جای دفاعی گوش دادن، فضای گفت و گو را در خانواده آسان می کند.

این کم حرفی نشانه چیست؟
گاهی کم شدن زمان صحبت بین اعضای خانواده، نشانه بارز یک نارضایتی مزمن در زندگی مشترک یا زندگی خانوادگی است. وقتی فردی از موضوع یا موضوعاتی در زندگی ناراضی است، بارها درخواست و تلاش می کند تا مشکلات را حل کند اما طرف مقابل هیچ عکس العملی برای بهبود اوضاع نشان نمی دهد، کم کم احساس ناراحتی می کند سعی می کند صحبت، بحث و مجادله نکند و چون احتمالا دیگر برایش قابل تصور نیست که تغییری صورت بگیرد.

به همین دلیل معمولا می بینیم بین زوج هایی که تا مدتی مدام با هم بحث و جدل می کردند به مروز زمان فضایی آرام حکمفرما می شود که البته به دلیل حل شدن مسائلشان نیست و علت این است که یکی از طرفین آنقدر خسته شده که دیگر حوصله گفت و گو و مباحثه و امیدی به حل مسائل ندارد. خیلی وقت ها کم شدن گفت و گو میان زن و شوهر، نشانه ای از پایان عشقشان است و اینکه دلبستگی ای به زندگی شان ندارند و دلیلی برای بحث و قبولاندن نظرشان به دیگری و ابراز عقایدشان نمی بینند چون روابط عاطفی شان کم شده. برخی اوقات یکی از طرفین به عمد میزان گفت و گو را کاهش می دهد و از این حربه برای کنترل طرف مقابل استفاده می کند.

کم نیستند زوج هایی که به ما مراجعه می کنند و یکی از طرفین هر زمان که می خواهد عقایدش را به دیگری تحمیل کند و با مقاومت او روبرو می شود. قهری چندروزه را آغاز می کند تا اینکه همسر بعد از چند روز خسته شود و به زانو در بیاید و حاضر شود خواسته او را هرچقدر هم غیرمنطقی باشد، بپذیرد تا طرف مقابل دوباره با او حرف بزند.

درواقع کاهش عمدی گفت و گو به عنوان وسیله ای برای تنبیه یا وادار کردن همسر به پذیرفتن خواسته های غیرمنطقی، پدیده شایعی است و آدم هایی عمدا از این روش پرخاشگری منفعل استفاده و نظرهایشان را تحمیل می کنند.

واقعا هیچ حرفی با هم ندارید؟
خیلی وقت ها به ما می گویند ما حرفی با هم نداریم! راجع به چه چیز با هم صحبت کنیم؟
من در ادامه چند نکته را ضروری می دانم که حتی اگر زمان حرف زدن اعضا 10دقیقه هم باشد، باید در نظر گرفته شود.

چرا گزارش روزانه مهم است؟
افراد خانواده باید این مهارت را یاد بگیرند که گزارشی از عملکرد روزانه شان بدهند؛ پدر و مادر و فرزندان باید اتفاق هایی را که در طول روز بیرون از خانه برایشان افتاده، تعریف کنند. این کار خیلی مهم است و فواید متعددی دارد. مثلا وقتی پدر یا مادر از کار خودش و سختی هایی که در طول روز متحمل می شوند والدینشان بیرون از خانه با دنیای سختی مواجه هستند و مهمانی نرفته اند، گردش و خوشگذرانی نمی کند، بلکه کار می کنند تا مایحتاج زندگی را تامین کنند. به این ترتیب یاد می گیرند وقتی بزرگ شدند، آنها هم باید تلاش کنند و دنیای مهربانی هم در انتظارشان نیست.

از طرفی، وقتی بچه ها خود را ملزم بدانند که هر شب به اعضای خانواده گزارشی دهند، می فهمند مسئولیت هایی مثلا در حوزه تحصیلی دارند و باید به بقیه اعضای خانواده بگویند که چگونه این مسئولیت ها را انجام می دهند.

این فضای گفت و گو باعث می شود پدر و مادر در جریان آخرین وضعیت فرزندانشان از نظر تحصیلی، فرهنگی و هنری هم قرار بگیرند.

من معمولا از پدر و مادرها می خواهم در این گفت و گوها از بچه هایشان بخواهند یک خاطره خوب و یک خاطره بد آن روز را تعریف کنند. خیلی وقت ها در جریان همین گزارش هاست که از اتفاق های بدی که برایشان افتاده می گویند در حالی که شاید در حالت عادی نخوانند یا بترسند یا خجالت بکشند یا لزومی نبینند که در این مورد صحبت کنند. در حالی که نمی دانند رفتاری که مثلا معلم یا ناظم با آنها دارد، به نوعی خشونت است و وقتی آن را تعریف می کنند، تازه پدر و مادر متوجه می شوند بچه شان مورد خشونت قرار گرفته و تنبیهی غیرمنطقی شده و دنبال چاره می گردند.

چنین فضای گفت و گویی باعث می شود اعضای خانواده از شرایط هم آگاه شوند و شروع کنند به کمک به یکدیگر در روزهای بعد.

در همین فضای گفت و گو است که پدر و مادر از زحمت هایی که هریک از طرفین آن روز کشیده باید تشکر کنند و از فرزندشان بابت نمره خوبی که گرفته، زحمتی که کشیده، درس جدید موسیقی یا زبان که یاد گرفته هم تشکر و هم تقدیر و تحسینش کنند.

در این فضا بچه ها هم یاد می گیرند از پدر و مادرشان به خاطر زحمت هایشان تشکر کنند و پدر و مادر به آنها یاد می دهند که باید قدردان باشند و قدردانی را به شکل کلامی ابراز کنند تا نسلی غیرمسئول و متوقع بار نیاوریم که هرکاری که والدین برایشان انجام می دهند، وظیفه شان و باز هم کم بدانند. نسخه ای که می توانم برای خانواده های ایرانی بپیچم، درنظر گرفتن چنین فضای گفت وگویی در ساعت های پایانی شب است.

کی با هم حرف بزنیم؟
• در دنیای مدرن، بیشترین زمان و فضایی که زوج ها برای گفت و گو دارند، ساعت های پایانی شب است که از سر کار بر می گردند و روزهای آخر هفته. به خصوص تاکید ما روی ساعت های پایانی شب است که اعضای خانواده برای شام یا بعد از آن دور هم جمع می شوند و می توانند با هم صحبت کنند.

• من فکر می کنم اگر قرار باشد از این پدیده های اجتماعی چند سال اخیر، یکی را از دلایل کم شدن فضای گفت و گو بین اعضای خانواده بدانیم، بتوانیم به سریال های ماهواره ای اشاره کنیم که خانواده ها حجم زیادی از زمانشان را در خانه، صرف تماشای آنها می کنند بدون اینکه هیچ گفت و گوی موثری بین آنها وجود داشته باشد. البته تحقیقات جامع راجع به این موضوع هم انجام نشده اما بدیهی است حین دیدن این سریال ها، اعضای خانواده با هم صحبتی نمی کنند، همه محو تماشای زندگی خانواده های دیگری می شوند و بعد هم می خوابند.

• یادمان باشد خانواده سالم، خانواده ای است که اعضای آن یا هنگام شام یا بعد از آن، زمانی هرچند کوتاه را برای گفت و گو اختصاص دهند.


اگر به ارتباط همسرتان در فضای مجازی مشکوک هستید حتما بخوانید

به جای ابراز احساسات در ارتباطات غیرواقعی، سعی کنیم به ارتباط واقعی با همسر سروسامانی بدهیم

اگر به ارتباط همسرتان در فضای مجازی مشکوک هستید حتما بخوانید

 ارتباطات مجازی

اگر می خواهیم برای رفع حساسیت های همسرمان نسبت به ارتباطات مجازی خود، اقدامی بکنیم، باید یک گام به عقب تر برگردیم؛ یعنی از زمان و مکانی شروع کنیم که مناطق حساس روانی و عاطفی او تحریک و بیدار شدند.

«لطفا یه لحظه خودت رو بگذار جای من. اگه همسرت سه چهارم وقت تو خونه بودنش رو سرگرم لپ تاپش باشه، اگه نصف شب بیدار بشی، ببینی انگشتش مرتب داره روی تبلتش سُر می خوره، اگه تو صدتا گروه اجتماعی عضو باشه، اگه موقع کانکت شدن و کامنت و پست گذاشتن و لایک کردن کارای تعجب برانگیزی بکنه، اگه ببینی تو پروفایلش اطلاعات شخصی اش رو قر و قاطی نوشته، انصافا شما باشی حساس نمی شی؟»

محبوب ترین رنگ موهای تابستانه/ زیبایی منحصر به فرد برای موهای شما در تابستان

ما انسان ها حس در ارتباط بودن با بقیه را دوست داریم. خوشمان می آید وقتی احساس می کنیم دیگران به ما توجه دارند و خوشحال می شویم وقتی می بینیم از ما حمایت می کنند، به همین دلایل است که عضو شبکه های اجتماعی می شویم و برای ماندگار شدن در آنها وقت می گذاریم و هزینه می کنیم.

تا اینجای قضیه اشکال ندارد که هیچ، خوب هم هست چرا که ما نیازمند ارتباط با جهان و دیگرانیم اما وقتی پای افراط وسط می آید و سرو کله غفلت از همسر، زندگی مشترک و اهم های دیگر پیدا می شود، مسئله ای جان می گیرد که اگر به موقع حل نشود می تواند آنقدر پیچیده شود که رابطه را پله پله تا اضمحلال بکشاند. فرآیندی که از حساسیت شروع می شود و بعد از گذر از شک هایی قوی تر به بدبینی، بی اعتمادی و طلاق عاطفی یا شناسنامه ای منجر می شود.

شاید اگر طرف افراط کننده آشنایمان باشد یا این شخص خود ما باشیم به دلیل شناخت و آگاهی که از عدم سوءنیت او یا خود داریم، بی درنگ حس مقصریاب ذهن مان را به سمت طرف دیگر که حساس شده، گسیل کنیم و به سرزنش اش بپردازیم؛ چرا که به نظرمان او بی دلیل و مدرک همسرش (ما) را قربانی حس-اسیت های خود کرده و علیه او برنامه های نظارتی تدارک دیده است اما اگر از فاصله ای دورتر و کمی واقع بینانه تر به کل قضیه نگاه کنیم، متوجه می شویم که در تشکیل و تقویت این مسئله، رفتار حساسیت برانگیز یک طرف (که پیش فرض ما این است که ناآگاهانه است) به اندازه حساس شدن طرف دیگر موثر و مقصر بوده است.

بنابراین اگر می خواهیم برای رفع حساسیت های همسرمان نسبت به ارتباطات مجازی خود، اقدامی بکنیم، باید یک گام به عقب تر برگردیم؛ یعنی از زمان و مکانی شروع کنیم که مناطق حساس روانی و عاطفی او تحریک و بیدار شدند. بعد از کسب شناخت کافی از این مناطق، خواهیم آموخت که چطور می توانیم بیش از آنکه برانگیزاننده حساسیت در او باشیم، با وی همدلی کنیم. در ادامه چند راهکار ساده و کاربردی پیشنهاد می شود:

1- روشن کردن برداشت ذهنی خود و همسرمان از ارتباط در فضای مجازی
عضو شدن در شبکه های اجتماعی برای ما چه معنایی دارد؟ برای همسرمان چه معنایی دارد؟ آیا معنای پست گذاشتن و لایک کردن برای هر دوی ما یکسان است؟ یا شاید هم خیلی متفاوت؟ همسر ما به کدام بخش این قضایا بیشتر حساس است؟ چه چیزهایی حساسیت های او را بیشتر می کنند؟ عادات رفتاری ما در فضای مجازی کدام است؟ عادات همسرمان کدام است؟ چه مقدار ارتباط مجازی برای هر کدام از ما لازم و خوب است؟ اینها برخی از سوالاتی است که برای شناخت حساسیت های همسر از او می پرسیم و نظرات او را به خاطر می سپاریم.

2- تامین احساس امنیت در همسر
یکی از دلایل مهم حساس شدن همسران نسبت به روابط متفرقه یکدیگر، احساس عدم امنیت روانی و عاطفی کافی است. هر قدر میزان این احساس ناامنی در همسر ما بیشتر باشد، به همان نسبت او درباره ارتباطات مجازی ما حساسیت بیشتری نشان خواهد داد. بنابراین در گام دوم سعی می کنیم با ابراز عشق نامشروطمان احساس امنیت را در او تقویت کنیم.


3- وضع قوانین ارتباطی برای خود
قانونگذار خود باشیم، آن هم بر مبنای شفافیت و صداقت.

 
* قانون اول: برای صرف وقت در شبکه های مجازی، برای خود برنامه ریزی کنیم؛ نیازهای واقعی مان را اساس کار قرار دهیم. برای مثال حتی اگر شغل مان طولی است که لازم است آنلاین باشیم، طوری ترتیب کارها را بدهیم که بعد از ساعات کار نیازمان به فضای مجازی به حداقل برسد. می توانیم در این زمینه با همکاران مان صحبت کنیم و از آنها بخواهیم در ساعات اداری با ما ارتباط برقرار کنند. به خاطر داشته باشیم برای صرف وقت در فضای غیرواقعی، کم هم زیاد است.

* قانون دوم: در انتخاب گروه هایی که عضو می شویم با دقت عمل کنیم. اگر کسی یا عاملی در آن گروه حضور دارد که همسر ما به آن حساس است، در ارزش رد کردن آن شک نکنیم.

* قانون سوم: در تعداد گروه هایی که عضو می شویم، معتدل رفتار کنیم.

* قانون چهارم: افراد ناشناس را تایید نکنیم.

* قانون پنجم: بیش از آن که وقت صرف دیگران کنیم با همسرمان حرف بزنیم.

* قانون ششم: در هنگام استفاده از شبکه های اجتماعی کنار همسرمان باشیم، سعی نکنیم چیزی را از او مخفی کنیم.

* قانون هفتم: سر سفره، در رختخواب، سفر و گفتگوهای دونفره، وسایل ارتباطی را از خود دور کنیم. بگذاریم همسرمان ببیند برای ما بیش از هر چیز اهمیت دارد.

 محبوب ترین رنگ موهای تابستانه/ زیبایی منحصر به فرد برای موهای شما در تابستان

در هنگام استفاده از شبکه های اجتماعی کنار همسرمان باشیم

 

4- ارائه اطلاعات واقعی از وضعیت تأهل خود در پروفایل
کسی که متاهل است و در پروفایلش مجرد را علامت می زند، بدون شک کار حساسیت برانگیزی انجام داده است. برخلاف این فرد مثالی، یکی از دوستان واقعی ما در توضیح پروفایلش اضافه کرده بود، متأهل خوشبخت. فکر می کنید اضافه کردن این کلمه چقدر در کاهش حساسیت همسر او موثر بوده باشد؟

5- رفتارهای حساسیت برانگیز نکنیم
فرض کنیم آنچه در شبکه اجتماعی می نویسیم، می خوانیم یا عکسی که برای دیگران می فرستیم، همه قرار است در یک مجله پرتیراژ چاپ شود. آیا باز هم آن رفتارها را انجام می دهیم؟

6- رازدار باشیم
زندگی مشترک فراز و نشیب های زیادی دارد. بیان کردن مشکلات زندگی در فضاهای مجازی، حتی اگر در چنان لفافه ای باشد که جز خود و همسرمان کسی معنای آنها را متوجه نشود، عامل مهمی در تخریب آرامش همسر و ایجاد حساسیت در او خواهد بود. به جای ابراز احساسات در ارتباطات غیرواقعی، سعی کنیم به ارتباط واقعی مان با همسر سروسامانی بدهیم.

7- از لایک های حساسیت برانگیز پرهیز کنیم
حواس مان باشد که چه مطالب، عکس ها یا خبرهایی را لایک می کنیم. بدیهی است اگر این موارد جزء حساسیت های همسرمان باشند، ماییم ه برانگیزاننده آن بوده ایم.

8- با همسرمان همدل شویم
سعی کنیم احساس او را بفهمیم. بفهمیم در رقابت بودن با یک جسم بی جان که چیزی به جز شخصیت پردازی های مطلوب صاحبان شان نیستند، چه طعمی دارد؟ احساس عدم امنیت عاطفی را لمس کنیم. در یک کلم به جای اینکه او را احساس کنیم، سعی کنیم احساساتش را احساس کنیم.