چرا به واریس پا مبتلا می شویم؟

واریس، خطوط بنفش رنگ یا برجستگی های طنابی شکل است که در پی نارسایی وریدها یا همان سیاهرگ های سطحی اندام تحتانی ایجاد می شود. منظور از نارسایی وریدی آن است که بازگشت خون اندام به سمت قلب به درستی انجام نمی شود.

در وریدهای پا، دریچه های لانه کبوتری ای وجود دارد که عملکردش به گونه ای است که با هر انقباض، مقداری خون را به دریچه بالایی پمپاژ می کند و در آنجا منتظر انقباض بعدی می ماند. اگر در اثر عوامل مستعدکننده، دریچه های لانه کبوتری تخریب شوند و خون در ورید باقی بماند، واریس رخ می دهد. در این حالت قطر ورید افزایش می یابد و باعث اختلال بیشتر کار دریچه ها می شود. در پی این اتفاق، طی ماه ها و حتی سال ها فرد با احساس سنگینی در پا مواجه خواهد شد. با گذشت زمان، وریدهای سطحی به شکل طناب های کوتاه نازک روی ساق یا ران پا نمایان می شوند. واریس های شدید ممکن است به عوارضی همچون ورم پا، تخریب پوست و حتی ایجاد زخم در اندام منجر شوند.

افزایش سن، وراثت، ایستادن یا نشستن های طولانی روی صندلی، استعمال دخانیات، ضربه به پا در اثر تصادف یا شکستگی ، مصرف قرص های ضدبارداری یا وجود لخته در وریدهای عمقی پا به هر دلیل، از عوامل موثر در بروز واریس هستند.

بروز واریس در زنان بیش از مردان است زیرا هورمون هایی که با غلظت بالا در بدن آنها وجود دارد، تا حدی شل کننده دیواره عروق هستند. در دوران بارداری هم به دلیل تغییرات هورمونی و فشاری که در لگن به وریدها وارد می شود، احتمال بروز واریس وجود دارد.

در موارد خفیف واریس، شخص فقط در اندام تحتانی احساس سنگینی می کند. در این شرایط فرد مبتلا باید از ایستادن یا نشستن طولانی مدت اجتناب کند و هنگام نشستن پاهایش را روی بلندی قرار دهد و به تناوب جای 2 پا را عوض کند. شب ها هم هنگام خواب باید پاها بالاتر از سطح بدن قرار بگیرند.

افزایش سن، وراثت، ایستادن یا نشستن های طولانی روی صندلی، استعمال دخانیات، ضربه به پا در اثر تصادف یا شکستگی ، مصرف قرص های ضدبارداری یا وجود لخته در وریدهای عمقی پا به هر دلیل، از عوامل موثر در بروز واریس هستند.

در واریس پیشرفته استفاده از جوراب واریس توصیه می شود. معمولا علایم با پوشیدن جوراب، تخفیف می یابد و بیش از این اقدامی لازم نیست. البته جوراب های واریس انواع و جنس های مختلفی دارند. برخی از جوراب های نامرغوب ممکن است باعث خارش و آسیب به پوست شوند.

اگر جوراب صحیح طراحی نشده باشد، فشاری که بر اندام وارد می کند، ممکن است باعث بهبود واریس نشود یا حتی آن را تشدید کند. جوراب های واریس با فشاری که وارد می کنند به عضلات پا کمک می کنند خون را تخلیه کنند. استفاده از درمان های دارویی که با بازسازی جدار عروق آسیب دیده، منجر به بهبودی واریس می شود در گروهی از بیماران توصیه می گردد. در موارد نادر برای درمان واریس، به جراحی یا لیزر نیاز است. این روش ها معمولا فقط در واریس های شدید و عارضه دار توصیه می شوند.


چرا به واریس پا مبتلا می شویم؟

واریس، خطوط بنفش رنگ یا برجستگی های طنابی شکل است که در پی نارسایی وریدها یا همان سیاهرگ های سطحی اندام تحتانی ایجاد می شود. منظور از نارسایی وریدی آن است که بازگشت خون اندام به سمت قلب به درستی انجام نمی شود.

در وریدهای پا، دریچه های لانه کبوتری ای وجود دارد که عملکردش به گونه ای است که با هر انقباض، مقداری خون را به دریچه بالایی پمپاژ می کند و در آنجا منتظر انقباض بعدی می ماند. اگر در اثر عوامل مستعدکننده، دریچه های لانه کبوتری تخریب شوند و خون در ورید باقی بماند، واریس رخ می دهد. در این حالت قطر ورید افزایش می یابد و باعث اختلال بیشتر کار دریچه ها می شود. در پی این اتفاق، طی ماه ها و حتی سال ها فرد با احساس سنگینی در پا مواجه خواهد شد. با گذشت زمان، وریدهای سطحی به شکل طناب های کوتاه نازک روی ساق یا ران پا نمایان می شوند. واریس های شدید ممکن است به عوارضی همچون ورم پا، تخریب پوست و حتی ایجاد زخم در اندام منجر شوند.

افزایش سن، وراثت، ایستادن یا نشستن های طولانی روی صندلی، استعمال دخانیات، ضربه به پا در اثر تصادف یا شکستگی ، مصرف قرص های ضدبارداری یا وجود لخته در وریدهای عمقی پا به هر دلیل، از عوامل موثر در بروز واریس هستند.

بروز واریس در زنان بیش از مردان است زیرا هورمون هایی که با غلظت بالا در بدن آنها وجود دارد، تا حدی شل کننده دیواره عروق هستند. در دوران بارداری هم به دلیل تغییرات هورمونی و فشاری که در لگن به وریدها وارد می شود، احتمال بروز واریس وجود دارد.

در موارد خفیف واریس، شخص فقط در اندام تحتانی احساس سنگینی می کند. در این شرایط فرد مبتلا باید از ایستادن یا نشستن طولانی مدت اجتناب کند و هنگام نشستن پاهایش را روی بلندی قرار دهد و به تناوب جای 2 پا را عوض کند. شب ها هم هنگام خواب باید پاها بالاتر از سطح بدن قرار بگیرند.

افزایش سن، وراثت، ایستادن یا نشستن های طولانی روی صندلی، استعمال دخانیات، ضربه به پا در اثر تصادف یا شکستگی ، مصرف قرص های ضدبارداری یا وجود لخته در وریدهای عمقی پا به هر دلیل، از عوامل موثر در بروز واریس هستند.

در واریس پیشرفته استفاده از جوراب واریس توصیه می شود. معمولا علایم با پوشیدن جوراب، تخفیف می یابد و بیش از این اقدامی لازم نیست. البته جوراب های واریس انواع و جنس های مختلفی دارند. برخی از جوراب های نامرغوب ممکن است باعث خارش و آسیب به پوست شوند.

اگر جوراب صحیح طراحی نشده باشد، فشاری که بر اندام وارد می کند، ممکن است باعث بهبود واریس نشود یا حتی آن را تشدید کند. جوراب های واریس با فشاری که وارد می کنند به عضلات پا کمک می کنند خون را تخلیه کنند. استفاده از درمان های دارویی که با بازسازی جدار عروق آسیب دیده، منجر به بهبودی واریس می شود در گروهی از بیماران توصیه می گردد. در موارد نادر برای درمان واریس، به جراحی یا لیزر نیاز است. این روش ها معمولا فقط در واریس های شدید و عارضه دار توصیه می شوند.


تازه به دوران رسیده ها

حتما شما هم با این صحبت ها و اصطلاحات نا آشنا نیستید و کم و بیش شنیده اید ... عده ای که از خاندانی با اصل و نصب و فرهیخته هستند، هیچ وقت ریشه و اصل خود را فراموش نمی کنند، وقتی با آن ها صحبت می کنی به زیبایی از گذشته خود که جز صداقت و نور و روشنایی نیست حرف می زنند ... مثلا وقتی پای صحبت بازاری های اصیل می نشینی از تلاش ها و زحماتشان می گویند، از روزهایی که برای رسیدن به این موقعیت مادی و وجهه اجتماعی تلاش های شبانه روز داشتند می گویند، از سختی ها و زحماتشان می گویند و می گویند که این چیزهایی که ما الان به عنوان رفاه و راحتی در زندگی اجتماعی و مادی آن ها می بینیم حاصل 50-60 سال تلاشه و یک شبه به این جا نرسیده اند.

بر عکس عده ای دیگر مخصوصا گروهی از جوانان امروزی، بدون توجه به گذشته و ریشه و نسب خود می خواهند یک شبه ره صدساله را طی کنند، اصلا توجه نمی کنند که گذشته شان چه بوده، از کجا شروع کرده اند و ... سریع می خواهند گذشته شان را از بین ببرند چون در نگاهشان یا خیلی بی کلاس است یا فقیرانه و یا .... و نتیجه اش هم جز خسارت و زیان چیزی نخواهد شد.

این گونه افراد را می توان به درختان و سرسبزی آن ها تشبیه کنیم؛ دار و ندار شاخه ها از درخت است، اگر هستند، اگر سبزند، اگر باری و برگی و طراوتی داشته و دارند نه از خود که همه از درخت است و این همه را تا وقتی دارند که با درخت اند، و گرنه به هر دلیل که بریده و جدا شوند شاید چند صباحی سبز بمانند اما نمی مانند و می خشکند، و آماده برای آتش و سوختن و دود و خاکستر شدن. 

همه میهمان سفره خداوند هستیم

یادمان نرود که ما همان شاخه هاییم که از خود چیزی نداشته و نداریم: ایها الناس انتم الفقراء (فاطر/25) مردم! شما از خود چیزی ندارید.

همچنانکه فقیر از خود چیزی ندارد و اگر دارد از غنی است: هوالغنی (لقمان/26) و غنی خداست.

پس ما همه بر سفره خداییم، البته این را همه می دانند که بر سفره ایم، اما همه نمی دانند: بر سفره که هستیم؟ و میهمان که؟ 

جمله مهمانند در عالم و نیک                          کم کسی داند که او مهمان کیست؟ (مولوی)

مهمترین مسأله در زندگی انسان، سعادت و خوشبختی است و سعادت و خوشبختی در آرامش است و آرامش در اطاعت و عبادت خداست، که خدا در قرآن کریم فرمودند: به هر میزان که انسان به خدا نزدیکتر باشد آرام تر است، زیرا بر اثر نزدیک شدن به خدا، انسان از دوستان خدا می گردد و دوستان خدا را نه ترسی و نه غم و اندوهی است که خداوند فرمود: "اَلا اَن اولیاء اللّه لا خَوفَ علیهم وَ لا هُم یَحزَنون"

بعضی ها تصور می کنند نان از بازوی خود می خورند همچنانکه پاره ای گمان بوده اند که محصول تلاش و تقلا و کوشش خود را درو می کنند و یا میهمان حوصله و بردباری خود هستند و یا حاصل دانش و آگاهی خود را مصرف می کنند آنگونه که قارون می گفت: إِنَّما أوتیتُهُ عَلى? عِلمٍ (الصص/78) آنچه دارم ریشه در دانش من دارد.

بنابراین همه می دانند که میهمانند اما نمی دانند میهمان که؟

برگردیم به شاخه ها، و شاخه ها را خوب نگاه کن! باز هم نگاه کن! و دوباره نگاه کن او می بینی که هر چه شاخه ها از تنه خویش فاصله می گیرند تُردتر، ضعیف تر، نازک تر، شکننده تر می شوند و هرچه به تنه نزدیک و نزدیکتر شده ضخیم تر، فربه تر، قطورتر، نیرومندتر، سخت تر و مقاومت تر می گردند.

و ما هم همین گونه ایم؛ هرچه به تنه خود و اصل خود که خداست نزدیک تر شویم توانمندتریم و با اقتدار و صلابت بیشتر، و هرچه دور و دورتر باشیم ناتوان تر و نزار و خسته تر.

و اینجاست که قرآن می گوید: فرّوا الی الله (الذریات/ 50) بگریزید به سوی خدا  و نیز ... وَ إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (آل عمران/ 100)

و خدا اصل و ریشه ماست، همچنانکه تنه اصل شاخه است. و درخت، بی شاخه می تواند بود اما شاخه، بی درخت هرگز!

با خدا بودن است که آرامش می آورد

اگر موفقیت ، آرامش و لذت در زندگی را طالب هستید ، بدانید که به جز با خدا بودن و به او نزدیک بودن راه دیگری ندارد: "اَلا بذکر اللّه تطمئنَ القلوب: همانا یاد خدا آرامش دهنده دلهاست."

مهمترین مسأله در زندگی انسان، سعادت و خوشبختی است و سعادت و خوشبختی در آرامش است و آرامش در اطاعت و عبادت خداست، که خدا در قرآن کریم فرمودند: به هر میزان که انسان به خدا نزدیکتر باشد آرام تر است، زیرا بر اثر نزدیک شدن به خدا، انسان از دوستان خدا می گردد و دوستان خدا را نه ترسی و نه غم و اندوهی است که خداوند فرمود: "اَلا اَن اولیاء اللّه لا خَوفَ علیهم وَ لا هُم یَحزَنون"


اموات ما کدام گروهند؟

اهل برزخ گروهی در بهشت برزخی  هستند، گروهی در جهنم برزخی و گروهی هم نه در بهشت برزخی و نه درجهنم برزخی هستند بلکه رها هستند و شبیه بیهوش یا خواب به سر می برند تا وقتی که قیامت برپا شود به آنها می گویند چه مدت در برزخ بودید؟ می گویند یک روز یا یک نصفه روز.

اما گروه مومنین، خود سه دسته می شوند گرچه مومنین هم ممکن است در مدت برزخشان در جهنم باشند اما سرانجام به بهشت می روند. بنابراین در مجموع به 5 گروه تقسیم می شوند که سه گروه آنها مومنین هستند. یک گروه کفار هستند که جایشان در جهنم برزخی است. یک گروه هم اصطلاحاً به آنها مستضعف فکری می گویند که در حالت بیهوشی یا خواب به سر می برند.

نکته اول :

اما اینکه اموات ما جزء این گروه هستند سخن درستی نیست. مستضعفین جزء مومنین نیستند بلکه کسانی هستند که کافرند منتها کافرهای قاصر هستند. کفاری که حق به گوششان نخورده یا به خاطر محیط یا به خاطر ضعف فکری یا عقب ماندگی های ذهنی و مسائلی از این قبیل باعث شده که نتوانند حق را بفهمند. خداوند تکلیف آنها را در قیامت روشن می کند. پس اموات ما جزء دسته دوم نیستند که یله و رها باشند

نکته دوم :

 حتی کسانی هم که یله و رها باشند یا حتی کفار را نمی توانیم بگوییم کارها و خیراتی که برایشان انجام می شود اصلاً فایده ندارد، آنها را بهشتی نمی کند ولی در تخفیف عذابشان موثر هست. حتی اگر برای کافر یک کار خوب بکند یا حتی اگر کافر در زمان حیات خودش کارهای عام المنفعه ای کرده باشد یا کارهایی که برخاسته از فطرت دینی و ایمانیش کرده باشد،                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                  نمی شود. اینها کار نیک است ولی این کار نیک به تنهایی آنها را بهشتی نمی کند ولی عذابشان تخفیف پیدا می کند. 

نکته سوم :

اینکه مومنین در برزخ به سه دسته تقسیم می شوند:  

دسته اول مومنین محض، مومنین سابقون که اهل گناه نبوده و پاک بودند این افراد به محضی که از دنیا می روند بدون اینکه عذاب و مشکلی  در قبرداشته باشند سوال و جواب نکیر و منکر که انجام شد قبرشان بهشت می شود و تا قیامت در بهشت برزخی زندگی می کنند و خوش هستند و هیچ مشکلی هم ندارند. این دسته هر چه خیرات برایشان فرستاده بشود باعث رفعت مقام و بالا رفتن درجه شان می شود.  

اهل برزخ گروهی در بهشت برزخی هستند، گروهی در جهنم برزخی و گروهی هم نه در بهشت برزخی و نه درجهنم برزخی هستند بلکه رها هستند و شبیه بیهوش یا خواب به سر می برند تا وقتی که قیامت برپا شود به آنها می گویند چه مدت در برزخ بودید؟ می گویند یک روز یا یک نصفه روز

آنچه که به عنوان خیرات به برزخ می فرستیم به شکل غذاهای برزخی در قالب لذت های برزخی به آتها تقدیم می کنند. وقتی سوال می کنند که این از جانب کیست؟ می گویند فلان قوم شما، فلان دوست شما این هدیه را فرستاده، آنها نیز خوشحال می شوند.

 در روایت آمده اهل برزخ از خیراتی که برایشان می فرستید آن چنان خوشحال می شوند دقیقا مانند شما زنده ها زمانی که هدیه بسیار عالی می گیرید و خوشحال می شوید. 

دسته دوم مومنینی هستند که کما بیش گناه داشتند و به همین دلیل در عالم برزخ گرفتار هستند. ای بسا که در عالم برزخ در زندان و در جهنم باشند. اعمال و خیرات ما آنها را از این جهنم نجات می دهد مثلاً در نماز کوتاهی کرده بعضی نمازهایش را نخوانده وقتی برایش خوانده می شود باعث می شود که عذاب از او بر داشته شده  و از زندان آزاد شود و از آن مخمصه نجات پیدا کند. 

روایتی از حضرت عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام نقل شده که از جایی عبور می کرد دید مردی را در جهنم برزخ عذاب می کنند . سال دیگر از همان جا عبور کرد و دید که عذاب از او برداشته شده  و متنعم به نعمت های برزخی است. سوال کرد جریان چیست؟ خطاب آمد که این شخص پسری داشت  در طول سال گذشته پسرش به حد رشد رسید و دو کار خوب انجام داد : یکی اینکه جاده ای را اصلاح کرد. دوم اینکه یتیمی را تحت سرپرستی خود گرفت. پدر به خاطر کارهای پسر از زندان برزخ نجات پیدا کرد و بهشتی شد. 

این هم دسته دوم که کارهای ما آنها را از جهنم برزخ نجات می دهد و مشکلاتشان را درعالم برزخ حل می کند و خیلی هم خوشحال می شوند. پدر و مادر اگر در عالم برزخ مشکل داشته باشند و فرزندان به یادشان نباشند ای بسا که عاق والدین بشوند. 

دسته سوم کسانی هستند که مومن هستند ولی متأسفانه گناهانشان آنقدر زیاد است که تقریباً این ایمان را تحت الشعاع قرار داده و گناهان طوری است که دیگر فشار قبر و سکرات موت  و عذاب های برزخی نمی تواند اینها را پاک بکند به همین دلیل باید طول دوره برزخ  را در جهنم باشند. قیامت هم مشکل دارند. حتی بعد از قیامت هم ممکن است جهنمی باشند . ممکن است هزاران سال در جهنم بمانند ولی به هر حال آخرش بهشتی هستند چون ایمان دارند. کارهایی که ما برایشان انجام می دهیم مرتب عذابشان را تخفیف می دهد. ممکن است نتواند از جهنم برزخی نجات پیدا کند اما به هر حال یک حد ثابتی نیست که بگوییم هر کس در جهنم است برای همیشه آنجا می ماند. جهنم هم مراتبی دارد و هر چه کار خیر انجام بشود عذاب  برزخ تخفیف پیدا می کند.

در روایات نقل شده  که شخص  در یک مخمصه شدید و یک حالت خفقان ودر یک فضای بسته و بسیار گرم بطوری که در حال خفه شدن هست قرار گرفته  اما یک روزنه ای باز می شود و یک نسیم خنک و دلنوازی به این شخص می خورد. امام (علیه السلام) این حالت را اینگونه تصویر کرده فرمودند: کاری که شما برایشان انجام می دهید این خاصیت را دارد. یعنی در آن حالت خفقانی که در جهنم برزخی دارند نسیم روح افزائی از قرآنی که خوانده شده به متوفی در عالم برزخ می رسد.

دسته سوم کسانی هستند که مومن هستند ولی متأسفانه گناهانشان آنقدر زیاد است که تقریباً این ایمان را تحت الشعاع قرار داده و گناهان طوری است که دیگر فشار قبر و سکرات موت و عذاب های برزخی نمی تواند اینها را پاک بکند به همین دلیل باید طول دوره برزخ را در جهنم باشند

اینکه خواب می بینیم آنها ناراحت یا خوشحال هستند به این دلیل است که انسان عالم رویا که خود نوعی برزخ هست را می بیند و اگر خواب رویای صادقه باشد و میت را در حالت ناراحتی ببیند ، گاهی  چهره آنها ناراحت ، پژمرده و سیاه مشاهده می شود اینها بی حساب نیست. حکایت از این دارد که در عالم برزخ مشکلاتی دارد. زنده ها باید تلاش کنند ببینند مشکلش چیست اگرهم نتوانستند استغفار بکنند برای او و خیرات عمومی بدهند که موثر واقع می شود. ما باید تکلیف خود را انجام بدهیم و با خیرات و مبراتی که می فرستیم تلاش کنیم که مشکلرا حل کنیم . بعداً اگر دوباره خواب او دیده شود خواهند دید که خوشحال است. آن خوشحالی درست است یعنی منطبق بر واقعیت است. البته اگر رویا ، رویای صادقه باشد حقیقت دارد. زیرا بعضی از خواب ها ممکن است خوابهای شیطانی و اضغاث و احلام باشد.

حاصل اینست که :

اموات به اعتبار جایگاهشان و به اعتبار خودشان به سه گروه تقسیم می شوند. اما خیرات ما برای هر یک از آنها موثر است . اموات ما جزء دسته دوم که مستضعفین می باشند نیستند. جزء دسته سوم که کفار محض هستند هم نیستند . بلکه اموات ما قطعاً جزء دسته اول یعنی مومنین می باشند. 

منتها مومنین مراتبی دارند. به هر حال کارها و خیرات ما برای آنها بسیار مفید هست و ما تکلیف داریم. و باید به یاد اموات باشیم ، به زیارتشان برویم  خیلی خوشحال می شوند و با ما مأنوس می شوند. وقتی که می خواهیم برگردیم ناراحت می شوند و یک حالت وحشتی درآنها ایجاد می شود. با فرستادن خیرات خیلی خوشحال می شوند که قابل وصف نیست . دعا می کنند و دعایشان هم مخصوصاً اگر پدرو مادر باشند در حق ما مستجاب می شود.


نشانه های پنهان سرطان کلیه

در حالی که بیشترین توجه ها در انواع سرطان به سوی شایع ترین آنها نظیر سرطان پروستات، پوست و سینه است، اما باید توجه داشت که سرطان کلیه یکی از 10 سرطان شایع در دنیا به شمار می رود.

محققان اعتقاد دارند هنگامی که درباره ی سرطان کلیه صحبت می شود، معمولا تمامی توجهات به سمت سرطان سلول کلیوی (RCC) معطوف می شود که 85 درصد از انواع سرطان کلیه را به خود  اختصاص داده است. سرطان سلول کلیوی معمولا به صورت یک تومور در دیواره ی یکی از کانال های کلیه رخ می دهد.

 در نظر داشته باشید که هر فردی دو کلیه دارد که هر کدامشان به اندازه ی یک مشت انسان هستند. وظیفه کلیه ها تصفیه خون از مواد زائد و سموم موجود در آن است. همچنین کلیه ها در حفظ تعادل ترکیبات شیمیایی خون نیز نقش دارند. 

کلیه ها علاوه بر تولید ادرار، هورمون هایی تولید می کنند که به هضم غذا کمک می کنند و نیز در تولید سلول های قرمز خون در مغز استخوان دخالت دارند. می بینید! کلیه ها بسیار مهم و حیاتی اند و کارایی بسیار بالایی دارند. حال باید دید هنگام بروز مشکل در این اندام ها، چه باید کرد؟ 

خون در ادرار

به عقیده ی محققان، وجود خون در ادرار شایع ترین علامت پیشرفت سرطان سلول کلیوی به شمار می آید. این بیماری در مراحل اولیه ، علامت خاصی ندارد. اگر خونریزی زیادی صورت بگیرد، خون به صورت روشن و تازه دیده می شود، اما اگر خونریزی به صورت کم و آهسته باشد، خون به صورت تیره دیده می شود. یعنی فرد می تواند با توجه به رنگ خون موجود در ادرار، به میزان خونریزی کلیه پی ببرد.

احساس درد در پهلوها یا پشت

درد و یا احساس فشار در پهلوها و پشت می تواند یک نشانه از سرطان سلول کلیوی باشد. دانشمندان معتقدند که این علامت زمانی آشکار می شود که RCC در مراحل پیشرفته باشد. افزایش حجم کلیه در این بیماری می تواند سبب وارد آمدن فشار بر سایر بافت های اطراف کلیه و بروز احساس درد در افراد شود. 

کلیه نقش بسیار مهمی در سوخت و ساز بدن و هضم غذاها بر عهده دارد. اگر کلیه ها در انجام کارشان دچار مشکل و ناتوانی شوند، جذب مواد غذایی به هم می ریزد و این امر سبب بروز بی اشتهایی، کاهش وزن و یا هر دوی آنها می شود

در بسیاری از موارد، افراد وقتی برای درد پهلو و یا شکم خود سی تی اسکن و یا MRI انجام می دهند، متوجه می شوند که به سرطان کلیه مبتلا هستند. البته در بسیاری از موارد درد احساس شده در سایر مناطق، سبب تشخیص تصادفی سرطان کلیه می شود.

خستگی زیاد

بر اساس تحقیقات، احساس خستگی مداوم و بی حالی می تواند با سرطان کلیه و بیش از صد نوع بیماری دیگر ارتباط داشته باشد. به دلیل اینکه این علامت غیر اختصاصی است، در وهله ی اول نباید فکر کنیم دچار سرطان کلیه شده ایم. اما برای تشخیص علت این خستگی مداوم، باید به پزشک مراجعه کنیم.

کاهش وزن 

کلیه نقش بسیار مهمی در سوخت و ساز بدن و هضم غذاها بر عهده دارد. اگر کلیه ها در انجام کارشان دچار مشکل و ناتوانی شوند، جذب مواد غذایی به هم می ریزد و این امر سبب بروز بی اشتهایی، کاهش وزن و یا هر دوی آنها می شود. با این حال باید بگوییم که کاهش وزن و بی اشتهایی مختص سرطان کلیه نیست، بلکه در سرطان های دیگر و بیماری های خودایمنی نیز ممکن است همین نشانه رخ دهد که  نیاز به بررسی و پیگیری بیشتر پزشکی دارد.

مشکلات خونی

وجود تومور در کلیه می تواند منجر به کم خونی، عدم تعادل کلسیم و الکترولیت ها و سایر مسائل مربوط به خون شود. این نشانه نیز مختص سرطان کلیه نیست و در سایر بیماری ها نیز دیده می شود.

پس از تشخیص سرطان کلیه چه باید کرد؟

بسته به مرحله ی پیشرفت سرطان کلیه، معمول ترین و موثرترین روش درمان برای از بین بردن و حذف توده سلول های سرطانی، نوعی جراحی شناخته شده با نام « نفروکتومی » است که در این نوع جراحی، بخش سرطانی کلیه از بخش سالم آن جدا می شود. به عقیده پزشکان، اگر سرطان کلیه زود تشخیص داده شود، نفروکتومی معمولا نتایج بسیار عالی و خوبی خواهد داشت. 

حتی اگر پزشکان نتوانند بلافاصله محل تومور سرطانی را تشخیص دهند، RCC  همانند بسیاری از سرطان های دیگر مهاجم و با پیش روندگی بالا نیست. تشخیص زودهنگام سرطان، نتایج درمانی بسیار خوب و مثبتی به همراه خواهد داشت.